جدال با عشق پارت دوم
جدال با عشق پارت دوم
آروم چشمامو باز کردم تمام تنم درد میکرد تو یه گاراج تاریک بودم سرم داشت خون میومد نگران بورام بودم روی یه صندلی منو با تناب بسته بودم یاد گوشیم افتادم روی اون میز بود با هر بد بختی که بوددستمو بهش نزدیک کردم اما هوایونگ اومد گفت:اخی نگران اون دوستای خره تی ؟
تلفونم همون موقع زنگ خورد ایون جونگ بود هوایونگ خندید و گفت آهان این همون دخترک لجوج نیست؟
عصبی شدم و داد زدم از جون ما چی می خوای لعنتی؟
گفت حقمو!
تلفنو جواب داد و زد روی بلند گو ایون گفت کیوری ما داریم میام پکن نگرانتیم
اومدم ماجرا رو بهش بدم که دهنمو با یه پارچه بستن
هوایونگ در جواب ایون گفت تو باید هام ایون جونگ باشی درسته؟
ایون گفت ای پست!
با کیوری چی کار کردی؟؟؟هوایونگ خندیدو گفت تند نرو وتلفون رو قطع کرد......
دیگه بیهوش بودم
کره ساعت ۱۷:۳۰
ایون به همه ماجرا رو گفته بود در ضمن بورام تو کما بود سویون گفت: هیو ،جیون،ایون شما برید پکن من میمونم پیش بورام!
واین طوری شد که هیومین و سایلشو جمع کردو به همرا بچه ها به پکن اومدن اما......
آروم چشمامو باز کردم تمام تنم درد میکرد تو یه گاراج تاریک بودم سرم داشت خون میومد نگران بورام بودم روی یه صندلی منو با تناب بسته بودم یاد گوشیم افتادم روی اون میز بود با هر بد بختی که بوددستمو بهش نزدیک کردم اما هوایونگ اومد گفت:اخی نگران اون دوستای خره تی ؟
تلفونم همون موقع زنگ خورد ایون جونگ بود هوایونگ خندید و گفت آهان این همون دخترک لجوج نیست؟
عصبی شدم و داد زدم از جون ما چی می خوای لعنتی؟
گفت حقمو!
تلفنو جواب داد و زد روی بلند گو ایون گفت کیوری ما داریم میام پکن نگرانتیم
اومدم ماجرا رو بهش بدم که دهنمو با یه پارچه بستن
هوایونگ در جواب ایون گفت تو باید هام ایون جونگ باشی درسته؟
ایون گفت ای پست!
با کیوری چی کار کردی؟؟؟هوایونگ خندیدو گفت تند نرو وتلفون رو قطع کرد......
دیگه بیهوش بودم
کره ساعت ۱۷:۳۰
ایون به همه ماجرا رو گفته بود در ضمن بورام تو کما بود سویون گفت: هیو ،جیون،ایون شما برید پکن من میمونم پیش بورام!
واین طوری شد که هیومین و سایلشو جمع کردو به همرا بچه ها به پکن اومدن اما......
۴.۶k
۰۲ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.