" خانه تکانی و دل تکانی "
" خانه تکانی و دل تکانی "
خانه ام را مثلِ هر سال مي تكانم .
خوب مي رُوبَم همه گوش وُ كنارش
اندکی آب ، قطره ای عشق
تا شَود پاک ، گَردِ يك سال
سفت وُ محکم ، رویِ دیوار
هر کجا اندوهی ، سخت جا گیر شده
یا که یک کینۀ بد ، صاحبِ خانه شده
می خراشم ، می تراشم .
با کمی عشق ، دلش را می تکانم .
خاک را می گیرم ،گــَرد را می رانم
به تبسم همۀ اشیا را ، برق می اندازم .
همچو سایه ، گرچه غم هَمرَه ماست
همۀ دنیا را ، همۀ غم ها را
می شود بهتر دید
می توان آخر سال
هر چه آشفته ترا می سازد
مثل هر ذرۀ خاک
از دلت دور کنی ، از دلت پاک کنی . . .
خانه ام را مثلِ هر سال مي تكانم .
خوب مي رُوبَم همه گوش وُ كنارش
اندکی آب ، قطره ای عشق
تا شَود پاک ، گَردِ يك سال
سفت وُ محکم ، رویِ دیوار
هر کجا اندوهی ، سخت جا گیر شده
یا که یک کینۀ بد ، صاحبِ خانه شده
می خراشم ، می تراشم .
با کمی عشق ، دلش را می تکانم .
خاک را می گیرم ،گــَرد را می رانم
به تبسم همۀ اشیا را ، برق می اندازم .
همچو سایه ، گرچه غم هَمرَه ماست
همۀ دنیا را ، همۀ غم ها را
می شود بهتر دید
می توان آخر سال
هر چه آشفته ترا می سازد
مثل هر ذرۀ خاک
از دلت دور کنی ، از دلت پاک کنی . . .
۴۶۱
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.