2/2 نکتهها و پیام های سوره انسان آیه 3:
2/2 نکتهها و پیام های سوره انسان آیه 3:
5- انسان در مسیر بندگی و تشکّر از خداوند، مرحله ضعیف یا متوسّطی را طی میکند ولی در طریق سرکشی و تمرّد، مرحله بالایی را میپیماید. در شکر، شاکر است (نه شکور)، ولی در کفر، کفور است. «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» یعنی شکر او معمولی ولی کفر او قوی است. به چند نمونه دیگر توجه کنید. قرآن میفرماید:
«إِنَّهُ لَیَؤُسٌ» « هود، 9» انسان بسیار مأیوس است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ» « ابراهیم، 34» به راستی که انسان بسیار ظالم است.
«کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» « اسراء، 11» انسان موجودی عجول است.
«کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً» « اسراء، 100» انسان، تنگ نظر است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً» « معارج، 19» انسان بسیار حریص و کم طاقت است.
«إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» « معارج، 20» هنگامی که شرّی به او رسد، بسیار جزع و فزع میکند.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ» « عادیات، 6» انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است.
6- خداوند، حجت را بر انسان تمام کرده است.
7- هدایت، نعمتی در خور سپاس است. (پیمودن راه دین، شکر الهی و انحراف از آن، کفران و ناسپاسی است.)
8- کسانی که هدایت انبیا را نپذیرند، بالاترین مرحله از کفر را مرتکب شدهاند. (به جای آنکه بگوید «اما کافرا»، فرمود: «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً». زیرا «کفور»، اوج کفر است.)
9- هرکس شاکر نباشد، کفور است، راه سوّمی وجود ندارد.
10- جمله" إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً" خط بطلان بر مکتب جبر میکشد.
5- انسان در مسیر بندگی و تشکّر از خداوند، مرحله ضعیف یا متوسّطی را طی میکند ولی در طریق سرکشی و تمرّد، مرحله بالایی را میپیماید. در شکر، شاکر است (نه شکور)، ولی در کفر، کفور است. «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» یعنی شکر او معمولی ولی کفر او قوی است. به چند نمونه دیگر توجه کنید. قرآن میفرماید:
«إِنَّهُ لَیَؤُسٌ» « هود، 9» انسان بسیار مأیوس است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ» « ابراهیم، 34» به راستی که انسان بسیار ظالم است.
«کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا» « اسراء، 11» انسان موجودی عجول است.
«کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً» « اسراء، 100» انسان، تنگ نظر است.
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً» « معارج، 19» انسان بسیار حریص و کم طاقت است.
«إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» « معارج، 20» هنگامی که شرّی به او رسد، بسیار جزع و فزع میکند.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ» « عادیات، 6» انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است.
6- خداوند، حجت را بر انسان تمام کرده است.
7- هدایت، نعمتی در خور سپاس است. (پیمودن راه دین، شکر الهی و انحراف از آن، کفران و ناسپاسی است.)
8- کسانی که هدایت انبیا را نپذیرند، بالاترین مرحله از کفر را مرتکب شدهاند. (به جای آنکه بگوید «اما کافرا»، فرمود: «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً». زیرا «کفور»، اوج کفر است.)
9- هرکس شاکر نباشد، کفور است، راه سوّمی وجود ندارد.
10- جمله" إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً" خط بطلان بر مکتب جبر میکشد.
۱.۴k
۰۷ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.