وهابيون شبهه اي را مطرح مي کنند و مي گويند با توجه به شجا
وهابيون شبههاي را مطرح ميکنند و ميگويند با توجه به شجاعت امير المؤمنين (عليه السلام)، چرا ايشان اجازه داد که افرادي حمله بکنند و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را کتک بزنند و ايشان دفاع نکرد؟
استاد حسيني قزويني
نکته اول:
بله، ما هم معتقديم که شجاعت امير المؤمنين (عليه السلام)، زبانزد خاص و عام بود. خود خليفه دوم ميگفت:
اگر شمشير علي نبود، پرچم اسلام برافراشته نميشد.
ولي عزيزان اين را دقت کنند که مسئله هجوم، به ويژه در مرحله سوم که به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) حمله شد و شايد به تناسب، به آن شبهه نيز بپردازيم، اين که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) کنار درب نشسته بودند و امير المؤمنين (عليه السلام) و زبير و تعدادي از بنيهاشم در درون اتاق، مشغول مشورت بودند و به ابوبکر خبر دادند که اينها دارند توطئه ميکنند و به فکر براندازي هستند. ابوبکر به خليفه دوم دستور داد که برود حضرت علي (عليه السلام) را به هر نحوي که هست، براي بيعت، کشان کشان به مسجد بياورد. وقتي که اينها رسيدند جلوي درب، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) که ديد اينها دارند ميآيند، درب را به روي اينها بست و عمر فرياد زد:
درب را باز کن.
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از باز کردن درب، خودداري کرد.
شايد اين قضايا حداکثر در يک دقيقه صورت گرفت که اينها با لگد، درب را شکستند و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در پشت درب، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اينها در منابع معتبر ما آمده است.
وقتي آقا امير المؤمنين (عليه السلام) از اتاق بيرون آمد، ديد که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در گوشه حيات، نزديک درب افتاده و پهلوي مبارکش شکسته و مورد ضرب و شتم قرار گرفته:
علي خيزش برداشت و کمربند خليفه دوم را گرفت و او را محکم به زمين کوبيد و گردن و بيني خليفه دوم را مورد ضرب و شتم قرار داد. در اين هنگام علي به ياد وصيت رسول الله افتاد که فرموده بود: اگر ميخواهيد اسلام زنده بماند و نام من جاودانه، بايد دست به شمشير نبريد و با اينها درگير نشويد.
لذا، امير المؤمنين (عليه السلام) به عمر فرمود:
قسم به خداوندي که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به نبوت گرامي داشت! اي پسر صهاک! اگر دستور الهي و وصيت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبود، يقين پيدا ميکردي و ميفهميدي که قدرت وارد شدن به خانه من را نداشتي.
كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص150
آقاي آلوسي ـ از علماي بزرگ اهل سنت و وهابيت ـ همين قضيه را در کتاب تفسيرش نقل ميکند و ميگويد:
وقتي که فاطمه، پشت درب قرار گفت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت:
فرياد زد: اي پدر! يا رسول الله! عمر هم با شمشيري که در غلاف بود، بر پهلوي فاطمه
زد و شلاق را بلند کرد و فاطمه را زد و فرياد فاطمه بلند شد و گفت: اي پدر! علي
هم از کمربند عمر گرفت و محکم به زمين کوباند و گردن و بيني عمر را مورد ضرب و
شتم قرار داد.
تفسير الآلوسي، ج3، ص124
آلوسي اين را نقل ميکند و هيچگونه نقد و مناقشه و ردّي هم ندارد.
پس اين آقاياني که ميگويند چرا حضرت علي (عليه السلام) از همسرش دفاع نکرد و عدم دفاع، منافات با غيرت مردانگي دارد و ... ، حداقل اين روايات را ببينند.
نکته دوم:
امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به من وصيت کرد در اين زمينه، دست به قتال و مقابله نزنم.
نکته سوم:
اگر امير المؤمنين (عليه السلام) با اينها دست به شمشير ميبرد و مقابله ميکرد و اينها هم از خودشان دفاع ميکردند، جنگي در وسط حيات امير المؤمنين (عليه السلام) اتفاق ميافتاد و قطعا حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) در زير دست و پاي مردم از بين ميرفتند. آن وقت اين آقايان نميگفتند که قاتل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، حضرت علي (عليه السلام) است؟ قاتل امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، حضرت علي (عليه السلام) است؟ اگر حضرت علي (عليه السلام) ميآمد بيعت ميکرد و دست به شمشير نميبرد، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) کشته نميشد؟
خب، شما ببينيد که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در رابطه با عمار فرمود:
عمار را گروه ستمگر ميکشند. عمار آن گروه ستمگر را به بهشت فرا ميخواند و آن گروه ستمگر، عمار را به آتش دعوت ميکنند.
صحيح البخاري،ج3، ص207 ـ صحيح مسلم، ج8، ص186
وقتي عمار در جنگ صفين به دست لشکريان معاويه کشته شد، احمد بن حنبل ـ رئيس حنابله ـ در کتاب مسندش نقل ميکند:
وقتي عمار کشته شد، تعدادي از سران سپاه معاويه، دست از جنگ کشيدند و به معاويه گفتند: ما ديگر حاضر نيستيم جنگ کنيم. معاويه گفت
استاد حسيني قزويني
نکته اول:
بله، ما هم معتقديم که شجاعت امير المؤمنين (عليه السلام)، زبانزد خاص و عام بود. خود خليفه دوم ميگفت:
اگر شمشير علي نبود، پرچم اسلام برافراشته نميشد.
ولي عزيزان اين را دقت کنند که مسئله هجوم، به ويژه در مرحله سوم که به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) حمله شد و شايد به تناسب، به آن شبهه نيز بپردازيم، اين که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) کنار درب نشسته بودند و امير المؤمنين (عليه السلام) و زبير و تعدادي از بنيهاشم در درون اتاق، مشغول مشورت بودند و به ابوبکر خبر دادند که اينها دارند توطئه ميکنند و به فکر براندازي هستند. ابوبکر به خليفه دوم دستور داد که برود حضرت علي (عليه السلام) را به هر نحوي که هست، براي بيعت، کشان کشان به مسجد بياورد. وقتي که اينها رسيدند جلوي درب، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) که ديد اينها دارند ميآيند، درب را به روي اينها بست و عمر فرياد زد:
درب را باز کن.
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) از باز کردن درب، خودداري کرد.
شايد اين قضايا حداکثر در يک دقيقه صورت گرفت که اينها با لگد، درب را شکستند و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در پشت درب، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اينها در منابع معتبر ما آمده است.
وقتي آقا امير المؤمنين (عليه السلام) از اتاق بيرون آمد، ديد که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) در گوشه حيات، نزديک درب افتاده و پهلوي مبارکش شکسته و مورد ضرب و شتم قرار گرفته:
علي خيزش برداشت و کمربند خليفه دوم را گرفت و او را محکم به زمين کوبيد و گردن و بيني خليفه دوم را مورد ضرب و شتم قرار داد. در اين هنگام علي به ياد وصيت رسول الله افتاد که فرموده بود: اگر ميخواهيد اسلام زنده بماند و نام من جاودانه، بايد دست به شمشير نبريد و با اينها درگير نشويد.
لذا، امير المؤمنين (عليه السلام) به عمر فرمود:
قسم به خداوندي که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به نبوت گرامي داشت! اي پسر صهاک! اگر دستور الهي و وصيت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نبود، يقين پيدا ميکردي و ميفهميدي که قدرت وارد شدن به خانه من را نداشتي.
كتاب سليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري، ص150
آقاي آلوسي ـ از علماي بزرگ اهل سنت و وهابيت ـ همين قضيه را در کتاب تفسيرش نقل ميکند و ميگويد:
وقتي که فاطمه، پشت درب قرار گفت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت:
فرياد زد: اي پدر! يا رسول الله! عمر هم با شمشيري که در غلاف بود، بر پهلوي فاطمه
زد و شلاق را بلند کرد و فاطمه را زد و فرياد فاطمه بلند شد و گفت: اي پدر! علي
هم از کمربند عمر گرفت و محکم به زمين کوباند و گردن و بيني عمر را مورد ضرب و
شتم قرار داد.
تفسير الآلوسي، ج3، ص124
آلوسي اين را نقل ميکند و هيچگونه نقد و مناقشه و ردّي هم ندارد.
پس اين آقاياني که ميگويند چرا حضرت علي (عليه السلام) از همسرش دفاع نکرد و عدم دفاع، منافات با غيرت مردانگي دارد و ... ، حداقل اين روايات را ببينند.
نکته دوم:
امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود:
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به من وصيت کرد در اين زمينه، دست به قتال و مقابله نزنم.
نکته سوم:
اگر امير المؤمنين (عليه السلام) با اينها دست به شمشير ميبرد و مقابله ميکرد و اينها هم از خودشان دفاع ميکردند، جنگي در وسط حيات امير المؤمنين (عليه السلام) اتفاق ميافتاد و قطعا حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) و امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) در زير دست و پاي مردم از بين ميرفتند. آن وقت اين آقايان نميگفتند که قاتل حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، حضرت علي (عليه السلام) است؟ قاتل امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، حضرت علي (عليه السلام) است؟ اگر حضرت علي (عليه السلام) ميآمد بيعت ميکرد و دست به شمشير نميبرد، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) کشته نميشد؟
خب، شما ببينيد که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در رابطه با عمار فرمود:
عمار را گروه ستمگر ميکشند. عمار آن گروه ستمگر را به بهشت فرا ميخواند و آن گروه ستمگر، عمار را به آتش دعوت ميکنند.
صحيح البخاري،ج3، ص207 ـ صحيح مسلم، ج8، ص186
وقتي عمار در جنگ صفين به دست لشکريان معاويه کشته شد، احمد بن حنبل ـ رئيس حنابله ـ در کتاب مسندش نقل ميکند:
وقتي عمار کشته شد، تعدادي از سران سپاه معاويه، دست از جنگ کشيدند و به معاويه گفتند: ما ديگر حاضر نيستيم جنگ کنيم. معاويه گفت
۴.۷k
۲۳ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.