می خواهم برای تو بنویسم...برای تو که این روزها حتی از فکر

می خواهم برای تو بنویسم...برای تو که این روزها حتی از فکرت هم مرا عبور نمی دهی...این چه رسمی بود؟؟؟چه چیزی انگشتان مهربانت را به شکستن دل "من" وادار نمود؟؟؟تو چه داشتی؟؟؟چه در نگاه آخرت بود که هیچ گاه نمی توانم فراموشش کنم؟؟؟این سوالات مرا سلول به سلول نابود می کنند...اما... "نــــــــــــــــــــــه"...برای تو این ها را نمی نویسم...با حال این روزهایم برای تو فقط می توان یک جمله نوشت......ای کاش بودی...