مداد رنگی های مرا بیاورید
مداد رنگی های مرا بیاورید
امشب دلم
به وسعت تمام روزهای زندگی
هوای نقاشیهای کودکانه را کرده است
می خواهم دوباره
جنگلی بکشم
کوه، درخت ویک برکه
وخانه ای
که پنجره های آن پشت به کوهها باشد
دست خودم اگر بود
دیگر هرگز
تصویر هیچ کوهی را نمی کشیدم
مادرم همیشه می گفت
«کوه»
ابهت تمام نقاشی های دنیاست
ولی من دیشب
تمام استخوان های شکسته ام درد می کرد
ومادرم نمی دانست
چه دردی دارد
وقتی که
به کوهی تکیه کرده ای
و نیمه شب بر سرت فروریخته باشد!!
امشب دلم
به وسعت تمام روزهای زندگی
هوای نقاشیهای کودکانه را کرده است
می خواهم دوباره
جنگلی بکشم
کوه، درخت ویک برکه
وخانه ای
که پنجره های آن پشت به کوهها باشد
دست خودم اگر بود
دیگر هرگز
تصویر هیچ کوهی را نمی کشیدم
مادرم همیشه می گفت
«کوه»
ابهت تمام نقاشی های دنیاست
ولی من دیشب
تمام استخوان های شکسته ام درد می کرد
ومادرم نمی دانست
چه دردی دارد
وقتی که
به کوهی تکیه کرده ای
و نیمه شب بر سرت فروریخته باشد!!
۱.۴k
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.