کودک نوزاد اگر می توانست حرف بزند، شاید اولین چیزی که می
کودک نوزاد اگر می توانست حرف بزند، شاید اولین چیزی که می گفت این بود که به چه دنیای عجیب و غریبی آمده است. حتماً دیده ای چگونه به دور و بر خود نگاه می کند و از روی کنجکاوی به سوی هرچه می بیند دست دراز می کند. رفته رفته واژه هایی می آموزد، و هر وقت سگ می بیند می گوید «هاپو، هاپو!» بالا و پایین می پرد، دست تکان می دهد : «هاپو! هاپو! هاپو! هاپو!» ما که بزرگتریم و عاقلتریم شاید تا اندازه ای از این همه ذوق و شوق کودک خسته می شویم. شاید سر در نمی آوریم این همه های و هوی برای چیست، و شاید بگوییم «بعله، بعله، هاپوست. آرام بشین!» چرا ما این طور به هیجان نیامده ایم، چون که سگ زیاد دیده ایم.
این اشتیاق و بی تابی کودک شاید صدها بار تکرار شود تا یاد بگیرد بی سر و صدا از کنار سگ، یا فیل، یا اسب آبی بگذرد. بچه در واقع مدتها پیش از آن که کاملاً زبان باز کند -و مدتها پیش از آن که فکر کند- به جهان عادت می کند.
و -اگر عقیده مرا بخواهی- می گویم چه حیف!
دنیای سوفی-یوسِتین گُردِر
ترجمه ی حسن کامشاد
این اشتیاق و بی تابی کودک شاید صدها بار تکرار شود تا یاد بگیرد بی سر و صدا از کنار سگ، یا فیل، یا اسب آبی بگذرد. بچه در واقع مدتها پیش از آن که کاملاً زبان باز کند -و مدتها پیش از آن که فکر کند- به جهان عادت می کند.
و -اگر عقیده مرا بخواهی- می گویم چه حیف!
دنیای سوفی-یوسِتین گُردِر
ترجمه ی حسن کامشاد
۲.۱k
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.