من دخترم فقط یه کم متفاوت تر :)
من دخترم فقط یه کم متفاوت تر :)
بعضی وقتا حس می کنم من اصلا دختر نیستم :/ هیچیم مثل دخترا نیست :/
دوستام میگن تو از جنس سنگی "یه دختر از جنس سنگ" این حرفا واسه خودم هم جالبه ، یعنی یه دختر اینقدر بی احساس ؟!
ولی من اینجوری فکر نمی کنم ، من فقط همه چیز ُ میریزم تو خودم . ناراحتی هام تو خودمه دلتنگی هام تو خودمه ولی اشک نمی ریزم
یعنی دیگه خیلی وقته حتی اگه خودم هم بخوام اشک هام سرازیر نمیشن ، انگار هنوز نهیبی که بهشون زده بودم یادشونه
خیلی وقته حتی بغض هم نمی کنم ، بغض کردن خودش یعنی ضعف یعنی شکستن
خیلیا میگن من قبل از این که به دنیا بیام پسر بودم ُ در لحظات آخر تبدیل به دختر شدم :/ ولی احساساتم همون احساسات پسرونس
پسر ها هم حس دارن ، پسر ها هم ناراحتی دارن ، پسر ها هم غم ُ غصه دارن
همه این حس ها واسه ما دخترا نیس که ، پس حتی اگه من پسر هم بودم الان باید یه نیمچه احساساتی تو وجودم باشه دیگه
من یه دخترم با احساسات ِ دخترونه ، منتها عقایدم فرق داره
یادم نمیاد هیچ وقت به خاطر شکستن ناخونم ناراحت شده باشم
یادم نمیاد واسه خریدن ُ زدن لاک ذوق کرده باشم
یادم نمیاد به خاطره یه آدم دیگه اشک ریخته باشم
یادم نمیاد کی دنبال ست ُ مد ُ این چیزا باشم
یادم نمیاد به آرایش کردن ذهنم ُ درگیر کرده باشم
یادم نمیاد ...
ولی آیا دختر بودن یعنی این ؟! یعنی ناخونای مانیکور شده ُ کفشای پاشنه بلند ُ گریه کردن ُ آرایش ُ ناز ُ عشوه ُ چیپس ُ پفک ُ لواشک ُ پاستیل ُ این چیزا ؟! واقعا دختر ینی این ؟!
پس همون بهتر که من دختر نباشم :/
من یه دختر ِ معمولیم ، با قیافه ی معمولی ، تیپ معمولی ُ . . .
کفش پاشنه بلند نمی پوشم چون راحت نیستم ، پاهام درد میگیره
ناخونام ُ لاک نمی زنم چون نماز می خونم
به رنگ ِ سال ُ مد ُ ... توجه نمی کنم چون واسه سلیقه خودم ارزش قائلم
بیخودی اشکم دم ِ مشکم نیس چون دفاع کردن ُ خوب بلدم
آرایش نمی کنم چون از جلب توجه خوشم نمیاد
آهنگ ِ غمگین ُ دپ گوش نمیدم چون عادت ندارم خودم حال خودم ُ خراب کنم
تصمیماتم همه از روی عقلُ منطقه نه احساسات
ولی دخترم . . .
حتی احساساتم هم دخترونس . . .
حس می کنم این حرفا صفاتی که به دخترا نسبت میدن کاملا بیخودیه
هر کسی یه عقیده ُ نظر ُ سلیقه ای داره یعنی چی که " دختر باید موهاش بلند باشه " "دختر باید صورتی دوست داشته باشه " "دختر باید زهر مار باشه کوفت باشه مرض باشه . . . :)) "
اینجوری که "من" از بین میره
همه میشن مثل هم :|
دختر بودن به این چیزا نیست ، آخه لوس ُ ننر بودن هم پز دادن داره ؟! پز ِ این ُ میدی که نمی تونی خودت از پس ِ خودت بر بیای ؟!
من تمام سعی خودم رو می کنم که تا آخر عمرم رو پای خودم واسطم
نیازی هم به پشت ُ پناه ندارم ، چون فقط "من" ــه که واسه "من" میمونه :)
من دخترم فقط یه کم متفاوت تر :)
چه طولانی شد :))
به کسی بَر نخوره لطفا :)
بعضی وقتا حس می کنم من اصلا دختر نیستم :/ هیچیم مثل دخترا نیست :/
دوستام میگن تو از جنس سنگی "یه دختر از جنس سنگ" این حرفا واسه خودم هم جالبه ، یعنی یه دختر اینقدر بی احساس ؟!
ولی من اینجوری فکر نمی کنم ، من فقط همه چیز ُ میریزم تو خودم . ناراحتی هام تو خودمه دلتنگی هام تو خودمه ولی اشک نمی ریزم
یعنی دیگه خیلی وقته حتی اگه خودم هم بخوام اشک هام سرازیر نمیشن ، انگار هنوز نهیبی که بهشون زده بودم یادشونه
خیلی وقته حتی بغض هم نمی کنم ، بغض کردن خودش یعنی ضعف یعنی شکستن
خیلیا میگن من قبل از این که به دنیا بیام پسر بودم ُ در لحظات آخر تبدیل به دختر شدم :/ ولی احساساتم همون احساسات پسرونس
پسر ها هم حس دارن ، پسر ها هم ناراحتی دارن ، پسر ها هم غم ُ غصه دارن
همه این حس ها واسه ما دخترا نیس که ، پس حتی اگه من پسر هم بودم الان باید یه نیمچه احساساتی تو وجودم باشه دیگه
من یه دخترم با احساسات ِ دخترونه ، منتها عقایدم فرق داره
یادم نمیاد هیچ وقت به خاطر شکستن ناخونم ناراحت شده باشم
یادم نمیاد واسه خریدن ُ زدن لاک ذوق کرده باشم
یادم نمیاد به خاطره یه آدم دیگه اشک ریخته باشم
یادم نمیاد کی دنبال ست ُ مد ُ این چیزا باشم
یادم نمیاد به آرایش کردن ذهنم ُ درگیر کرده باشم
یادم نمیاد ...
ولی آیا دختر بودن یعنی این ؟! یعنی ناخونای مانیکور شده ُ کفشای پاشنه بلند ُ گریه کردن ُ آرایش ُ ناز ُ عشوه ُ چیپس ُ پفک ُ لواشک ُ پاستیل ُ این چیزا ؟! واقعا دختر ینی این ؟!
پس همون بهتر که من دختر نباشم :/
من یه دختر ِ معمولیم ، با قیافه ی معمولی ، تیپ معمولی ُ . . .
کفش پاشنه بلند نمی پوشم چون راحت نیستم ، پاهام درد میگیره
ناخونام ُ لاک نمی زنم چون نماز می خونم
به رنگ ِ سال ُ مد ُ ... توجه نمی کنم چون واسه سلیقه خودم ارزش قائلم
بیخودی اشکم دم ِ مشکم نیس چون دفاع کردن ُ خوب بلدم
آرایش نمی کنم چون از جلب توجه خوشم نمیاد
آهنگ ِ غمگین ُ دپ گوش نمیدم چون عادت ندارم خودم حال خودم ُ خراب کنم
تصمیماتم همه از روی عقلُ منطقه نه احساسات
ولی دخترم . . .
حتی احساساتم هم دخترونس . . .
حس می کنم این حرفا صفاتی که به دخترا نسبت میدن کاملا بیخودیه
هر کسی یه عقیده ُ نظر ُ سلیقه ای داره یعنی چی که " دختر باید موهاش بلند باشه " "دختر باید صورتی دوست داشته باشه " "دختر باید زهر مار باشه کوفت باشه مرض باشه . . . :)) "
اینجوری که "من" از بین میره
همه میشن مثل هم :|
دختر بودن به این چیزا نیست ، آخه لوس ُ ننر بودن هم پز دادن داره ؟! پز ِ این ُ میدی که نمی تونی خودت از پس ِ خودت بر بیای ؟!
من تمام سعی خودم رو می کنم که تا آخر عمرم رو پای خودم واسطم
نیازی هم به پشت ُ پناه ندارم ، چون فقط "من" ــه که واسه "من" میمونه :)
من دخترم فقط یه کم متفاوت تر :)
چه طولانی شد :))
به کسی بَر نخوره لطفا :)
۱۶.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.