عشق؛ اتفاق نیست
عشق؛ اتفاق نیست
که با آمدن و رفتن ها
از چشم بے افتد
عشق؛ تویے !
وجودت که عشق باشد
مےبخشےتمامِ مهربانیت را
حالا اینکه بےحرمتے مےکنند
با نامِ عشق
حالا اینکه تفاوتِ آغوش و بوسه هاےِ عاشقانه
را نمے فهمند
حالا اینکه تو عاشق بوده اےو عاشقے کرده اے
و ندیدند
عشق؛
باز هم همان عشق است
مثلِ خدا
که ما بےمهر می شویم
ما فراموشش می کنیم
ما نمے بینیم دستانِ نوازشگرش را
اما او باز هم خدایےمے کند
باز هم دلش براے خنده هاے ما
تنگ مے شود
که با آمدن و رفتن ها
از چشم بے افتد
عشق؛ تویے !
وجودت که عشق باشد
مےبخشےتمامِ مهربانیت را
حالا اینکه بےحرمتے مےکنند
با نامِ عشق
حالا اینکه تفاوتِ آغوش و بوسه هاےِ عاشقانه
را نمے فهمند
حالا اینکه تو عاشق بوده اےو عاشقے کرده اے
و ندیدند
عشق؛
باز هم همان عشق است
مثلِ خدا
که ما بےمهر می شویم
ما فراموشش می کنیم
ما نمے بینیم دستانِ نوازشگرش را
اما او باز هم خدایےمے کند
باز هم دلش براے خنده هاے ما
تنگ مے شود
۹۷۰
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.