.....
.....
گفتم به می عشقت , کردی تو گرفتارم
گفتی تو شدی شیدا , اما از تو بیزارم
گفتم که سپردم دل , بر زلف تو می دانی
گفتی که خموش بنشین , هرگز نشوی یارم
گفتم ز دو عالم من , داغ تو به دل دارم
گفتی برو از پیشم , دیگر مکن آزارم
گفتم چه به سر داری ؟ بردار از آن پرده
گفتی نشوی محرم , پنهان کن اصرارم
گفتم به که گویم من ؟ غمهای درونم را
گفتی که برو با تو , هرگز نبود کارم
گفتم ز کوی تو , امید کرم دارم
گفتی که نبینی آن , بر جان تو رحم آرم
گفتم که نگاهم کن , شاید که شوی آرام
گفتی برو ای عاشق , نفرت از تو من دارم...
گفتم به می عشقت , کردی تو گرفتارم
گفتی تو شدی شیدا , اما از تو بیزارم
گفتم که سپردم دل , بر زلف تو می دانی
گفتی که خموش بنشین , هرگز نشوی یارم
گفتم ز دو عالم من , داغ تو به دل دارم
گفتی برو از پیشم , دیگر مکن آزارم
گفتم چه به سر داری ؟ بردار از آن پرده
گفتی نشوی محرم , پنهان کن اصرارم
گفتم به که گویم من ؟ غمهای درونم را
گفتی که برو با تو , هرگز نبود کارم
گفتم ز کوی تو , امید کرم دارم
گفتی که نبینی آن , بر جان تو رحم آرم
گفتم که نگاهم کن , شاید که شوی آرام
گفتی برو ای عاشق , نفرت از تو من دارم...
۲.۲k
۰۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.