خدا ، در یک غروب ِ غمگین
خدا ، در یک غروب ِ غمگین
تو را سرود و
به جمعه ی دلم
شدی تمام ِ بود و نبود
به گمانم روی نثر ِ چشمان ِ
تو بیشتر کار کرد
چشمت ، شعری نو شد و دل از
کف ِ نیمای دلم ربود
تو را سرود و
به جمعه ی دلم
شدی تمام ِ بود و نبود
به گمانم روی نثر ِ چشمان ِ
تو بیشتر کار کرد
چشمت ، شعری نو شد و دل از
کف ِ نیمای دلم ربود
۵۹۷
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.