تعهد معنیش فقط این نیست یک تیکه کاغذ رو امضا کنی،
تعهد معنیش فقط این نیست یک تیکه کاغذ رو امضا کنی،
تعهد یعنی پابند بودن،
وقتی از ته قلبت کسی رو دوست داری و کلمه دوستت دارم گفته میشه یعنی تعهد، .
( یعنی چشم بستن برروی جنسهای مخالف دیگه، )
یعنی با یکی بودن برای همیشه،
یعنی من یکی رو دارم یکی من رو،
یعنی نگذاری کسی دیگه ای حتی همدرد یا باعث خندت بشه تو زمان تنهایی که اون نیست باهات،
یعنی اگه ناراحتی داری طرفت هست که بتونی بهش بگی حتی اگه ناراحت هم بشه باز درکت کنه و باهات باشه،
یعنی اگه شادی داری باهاش بتونی تقسیم کنی،
تعهد یعنی پابند بودن به وفاداری،
یعنی تو خلوت تنهایت به غیر از اون به کسی اجازه حرف زدن و درد و دل کردن و نزدیک شدن ندی،
یعنی بتونی حرف دلت رو بگی بهش حتی اگه ناراحت و عصبانی بشه و کمکت کنه هرچند کم
یعنی دلت واسه ندیدنش تنگ بشه
یعنی تو بی خبری ازش به فکرش بیفتی که حالش چطوره چیکار داره میکنه کجا هست ناراحت بشی که چرا خبری نمیده
یعنی حاضری همه چیزت رو بدی که اون همراهت باشه تو زندگیت
اگه دیدی شخص دیگه هست تو زندگیت که بیشتر این متن های بالا رو با اون داری،
بدون که به نفر اول متعهد نیستی فقط داری تحمل میکنی،
برگرد و خاطرات خوب و بد رو از روز اول تا حالا مرور کن،
ببین باز هم حاضر بودی همه این داستانهای که بد و خوب بود رو بدون حتی کوچکترین تغییری از روز اول آشناییتون باهاش بگذرونی،
اگه دیدی حاضری اینکار رو بکنی،
بدون دوستش داری،
بگرد مشکل رو پیدا کن،
سعی کن حلش کنی،
بهش بگو چی شده چه حسی داری،
ازش کمک بخواه درستش کنید با هم،
نشد؟
هنوز دوستش داری؟
دوباره سعی کن!
دوباره...
دوباره...
.
تعهد یعنی پابند بودن،
وقتی از ته قلبت کسی رو دوست داری و کلمه دوستت دارم گفته میشه یعنی تعهد، .
( یعنی چشم بستن برروی جنسهای مخالف دیگه، )
یعنی با یکی بودن برای همیشه،
یعنی من یکی رو دارم یکی من رو،
یعنی نگذاری کسی دیگه ای حتی همدرد یا باعث خندت بشه تو زمان تنهایی که اون نیست باهات،
یعنی اگه ناراحتی داری طرفت هست که بتونی بهش بگی حتی اگه ناراحت هم بشه باز درکت کنه و باهات باشه،
یعنی اگه شادی داری باهاش بتونی تقسیم کنی،
تعهد یعنی پابند بودن به وفاداری،
یعنی تو خلوت تنهایت به غیر از اون به کسی اجازه حرف زدن و درد و دل کردن و نزدیک شدن ندی،
یعنی بتونی حرف دلت رو بگی بهش حتی اگه ناراحت و عصبانی بشه و کمکت کنه هرچند کم
یعنی دلت واسه ندیدنش تنگ بشه
یعنی تو بی خبری ازش به فکرش بیفتی که حالش چطوره چیکار داره میکنه کجا هست ناراحت بشی که چرا خبری نمیده
یعنی حاضری همه چیزت رو بدی که اون همراهت باشه تو زندگیت
اگه دیدی شخص دیگه هست تو زندگیت که بیشتر این متن های بالا رو با اون داری،
بدون که به نفر اول متعهد نیستی فقط داری تحمل میکنی،
برگرد و خاطرات خوب و بد رو از روز اول تا حالا مرور کن،
ببین باز هم حاضر بودی همه این داستانهای که بد و خوب بود رو بدون حتی کوچکترین تغییری از روز اول آشناییتون باهاش بگذرونی،
اگه دیدی حاضری اینکار رو بکنی،
بدون دوستش داری،
بگرد مشکل رو پیدا کن،
سعی کن حلش کنی،
بهش بگو چی شده چه حسی داری،
ازش کمک بخواه درستش کنید با هم،
نشد؟
هنوز دوستش داری؟
دوباره سعی کن!
دوباره...
دوباره...
.
۲۲.۲k
۲۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.