عصر یک جمعه ی دلگیر،دلم گفت بگویم،بنویسم که چرا عشق به ان
عصر یک جمعه ی دلگیر،دلم گفت بگویم،بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیدست، چراآب به گلدان نرسیدست، وهنوزم که هنوزاست غم عشق به پایان نرسیدست، بگوحافظ دلخسته ز شیرازبیاید، بنویسد،که هنوزم که هنوز است چرایوسف گم گشته به کنعان نرسیدست وچرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیدست، عصراین جمعه ی دلگیر وجود توکناردل هربی دل آشفته شودحس،کجایی گل نرگس؟
۲.۹k
۲۲ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.