عجله داشتم تند تند راه میرفتم محکم به چیزی خوردم آدم بود! منتظر بودم بگوید کوری؟! دستش را به طرفم دراز کرد بامن دست داد... لبخندی زد به گمانم انسان بود!
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.