خسته ودر به در شهر غمم
خسته ودر به در شهر غمم
شبم از هر چی شبه سیاهتره
زندگیم زندون سرده کینه هاست
رو دلم زخم هزارتا خنجره
چی میشد اون دستای کوچیکو گرم رو سرم دست نوازش میکشید
بستر تنها و سرده منو بوسه گرمی به آتیش میکشید
چی میشد تو خونه کوچیک من
غنچه های گل غم وا نمیشد
چی میشد هیچ کسی تنها نمیذاشت
جز خدا هیچ کسی تنها نمیشد
من هنوز در به در شهر غمم
شبم از هر چی شبه سیاهتره
زندگیم زندون سرده کینه هاست
رو دلم زخم هزارتا خنجره
رو دلم زخم هزارتا خنجره .........
شبم از هر چی شبه سیاهتره
زندگیم زندون سرده کینه هاست
رو دلم زخم هزارتا خنجره
چی میشد اون دستای کوچیکو گرم رو سرم دست نوازش میکشید
بستر تنها و سرده منو بوسه گرمی به آتیش میکشید
چی میشد تو خونه کوچیک من
غنچه های گل غم وا نمیشد
چی میشد هیچ کسی تنها نمیذاشت
جز خدا هیچ کسی تنها نمیشد
من هنوز در به در شهر غمم
شبم از هر چی شبه سیاهتره
زندگیم زندون سرده کینه هاست
رو دلم زخم هزارتا خنجره
رو دلم زخم هزارتا خنجره .........
۲.۳k
۲۶ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.