ای مرا آزرده از خود، گر پشیمانی بیا
ای مرا آزرده از خود، گر پشیمانی بیا
نغمه های ناموافق گر نمی خوانی بیا
تا که سر پیچیدی از راه وفا گفتم برو
جز وفا اکنون اگر راهی نمی دانی بیا
یک نفس با من نبودی مهربان ای سنگدل
زان همــه نـامهربانی گر پشیمانی بـیـا
تاب رنجوری ندارم در پی رنجم مباش
گر نمی خواهی که جانم را برنجانی بیا
خود، تو دانی دردها بر جان من بگذاشتی
تــا نفس دارم اگـر در فـکر درمانی بیــا
دشمن جانم تو بودی درد پنهانم ز تست
با همه این شکوه ها گرراحت جـانی بیا...
نغمه های ناموافق گر نمی خوانی بیا
تا که سر پیچیدی از راه وفا گفتم برو
جز وفا اکنون اگر راهی نمی دانی بیا
یک نفس با من نبودی مهربان ای سنگدل
زان همــه نـامهربانی گر پشیمانی بـیـا
تاب رنجوری ندارم در پی رنجم مباش
گر نمی خواهی که جانم را برنجانی بیا
خود، تو دانی دردها بر جان من بگذاشتی
تــا نفس دارم اگـر در فـکر درمانی بیــا
دشمن جانم تو بودی درد پنهانم ز تست
با همه این شکوه ها گرراحت جـانی بیا...
۳.۴k
۲۰ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.