@tanin
@tanin
آمدی همچون مسافر بوسه ای بر من زدی
با دل و چشمت عجب آتش بر این خرمن زدی
از همان شب خواب از چشمان من بیرون شده
مبتلا گشتم به چشمت این دلم پر خون شده
پر شده عطر نفسهای تو در شبهای من
دور کردی از دلم با خنده ات غمهای من
عاشقت گشتم مرو هرگز ز پیشم نازنین
بی تو درگیرم به خود،هستم همیشه من غمین...
آمدی همچون مسافر بوسه ای بر من زدی
با دل و چشمت عجب آتش بر این خرمن زدی
از همان شب خواب از چشمان من بیرون شده
مبتلا گشتم به چشمت این دلم پر خون شده
پر شده عطر نفسهای تو در شبهای من
دور کردی از دلم با خنده ات غمهای من
عاشقت گشتم مرو هرگز ز پیشم نازنین
بی تو درگیرم به خود،هستم همیشه من غمین...
۸۴۹
۰۲ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.