گاهی بقای عشق وجنون با"ندیدن" است
گاهی بقای عشق وجنون با"ندیدن" است
شیرینی اش به تلخی هجران چشیدن است
میمیرم وتو میرمی و... رام
میشوی
زیبایی غزال به بیجا رمیدن است
یک دم رهانکن دل من رابه حال خود
کآن وقف چشم توست وبرای تپیدن است
جز لاله ی لبان تودرفصل
بوسه چین
هرجاگلی شکفت برای نچیدن است
وقتی که لب گشوده ولبخند
می زنی
انگارکه سپیده به حال دمیدن است
دریاب عیش را....که به قصد لباس مرگ
همواره عنکبوت زمان درتنیدن است
ازعمق دل سرودمت وانتظارمن "شعرت قشنگ بود"،از آن لب شنیدن است...
شیرینی اش به تلخی هجران چشیدن است
میمیرم وتو میرمی و... رام
میشوی
زیبایی غزال به بیجا رمیدن است
یک دم رهانکن دل من رابه حال خود
کآن وقف چشم توست وبرای تپیدن است
جز لاله ی لبان تودرفصل
بوسه چین
هرجاگلی شکفت برای نچیدن است
وقتی که لب گشوده ولبخند
می زنی
انگارکه سپیده به حال دمیدن است
دریاب عیش را....که به قصد لباس مرگ
همواره عنکبوت زمان درتنیدن است
ازعمق دل سرودمت وانتظارمن "شعرت قشنگ بود"،از آن لب شنیدن است...
۳۳۶
۰۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.