ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان
ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان
ز همه گریزان، ناله خیزان، بر تو رو کردم
ای شاهد بزم آرایم، با دیدهی خونبار آیم
همه شب به یادت، بادهی غم در سبو کردم
یارب، یارا
دریاب ما را
چون آتش عشق تو به جان دارد دل
صد شعله شرر خود به زبان دارد دل
آه سحری، سوز دلی، سودایی
شوق نگهت در دو جهان دارد دل
ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان
ز همه گریزان، ناله خیزان، بر تو رو کردم
ای شاهد بزم آرایم، با دیدهی خونبار آیم
همه شب به یادت، بادهی غم در سبو کردم
یارب، یارا
دریاب ما را
بنگر به نیازم، بر سوز و گدازم
ای راز و نیاز من، ای عطر نماز من
در بر نشان ما را، یارا
ای هم نفس من، بشکن قفس من
امید رهاییها، پیوند جداییها
در بر نشان ما را، یارا
سودای شعله شدن، سر زد تا از خاکستر من
می ریزد دست جنون، هر دم باده در ساغر من
ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان
ز همه گریزان، ناله خیزان، بر تو رو کردم
ای شاهد بزم آرایم، با دیده خونبار آیم
همه شب به یادت، باده غم در سبو کردم
یارب، یارا
دریاب ما را
ز همه گریزان، ناله خیزان، بر تو رو کردم
ای شاهد بزم آرایم، با دیدهی خونبار آیم
همه شب به یادت، بادهی غم در سبو کردم
یارب، یارا
دریاب ما را
چون آتش عشق تو به جان دارد دل
صد شعله شرر خود به زبان دارد دل
آه سحری، سوز دلی، سودایی
شوق نگهت در دو جهان دارد دل
ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان
ز همه گریزان، ناله خیزان، بر تو رو کردم
ای شاهد بزم آرایم، با دیدهی خونبار آیم
همه شب به یادت، بادهی غم در سبو کردم
یارب، یارا
دریاب ما را
بنگر به نیازم، بر سوز و گدازم
ای راز و نیاز من، ای عطر نماز من
در بر نشان ما را، یارا
ای هم نفس من، بشکن قفس من
امید رهاییها، پیوند جداییها
در بر نشان ما را، یارا
سودای شعله شدن، سر زد تا از خاکستر من
می ریزد دست جنون، هر دم باده در ساغر من
ای ساقی ما سرمستان، جامی بده جانم بستان
ز همه گریزان، ناله خیزان، بر تو رو کردم
ای شاهد بزم آرایم، با دیده خونبار آیم
همه شب به یادت، باده غم در سبو کردم
یارب، یارا
دریاب ما را
۱.۶k
۰۶ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.