سلام بابایی خوبی؟

سلام بابایی خوبی؟
دلم برات خیلی تنگ شده
آخه تو الان نیستی
سر کاری
حالت خیلی بده میدونم
ولی هیچی به من نمیگی
میخوای ناراحت نشم
میخوای همیشه بخندم
آخه یادته
خوت بهم گفتی
گفتی "دوست ندارم هیچ وقت گریه کنی
گفتی خنده صورت دخترو زیباتر می کنه"
یادته
وقتی بچه بودم
منو رو کولت میزاشتی
بعد دور دنیا می چرخوندیم
یادته با هم می خندیدیم
یادته وقتی مریض بودم و بستنی میخواستم
اخم می کردی و نمی خریدی ؟
یادته
وقتی میخواستم برم کلاس اول
چه قد بهم گفتی "اگه خوش خط ننویسی نمیزارم بری"
یادته
وقتی دلم می گرفت
میومدی و سر به سرم میزاشتی ؟
یادته
وقتی قلبم شکست
اومدی و تیکه هاشو بهم چسبوندی و گفتی
"تا منو داری غم نداشته باش"
یادته
وقتی گریه می کردم
میومدی و می گفتی
"نبینم اشک دخترمو
کی اذییت کرده عزیزم؟"
یادته
وقتی مامان گفت
"انقد ناز این دختراتو نکش لوس میشن"
برگشتی گفتی
"دختر برای باباش ناز نکنه برای کی ناز کنه؟"
یادته
همش می گفتی
"هر کی میگه پسر
نمیدونه دختر چه نعمتیه"
یادته
هر کی اذیتم می کرد
میرفتی و حالشو می گرفتی
یادته
وقتی قهر می کردم
میومدی می گفتی
"کی اینجا با من قهره؟"
می بینی بابایی
می بینی بیرحمی دنیا رو
که تو رو با پول و کار و خونه و چیزای دیگه می شناسه
می بینی بابایی
که تو رو سخت گیر و بد اخلاق میدونه
می بینی بابایی
حماقته دخترتو
که فکر می کنه مرد زندگیش کسیه که باهاش ازدواج می کنه
نمی دونه تنها مرد زندگیش
همینی هست که تمام سختی های این دنیا رو برای خندش به جون میخره
ببخش بابایی
ببخش دخترتو
ببخش این حماقتمو
بازم مثل هیشه منو ببخش😢