
تقدیم به روح پدرانی که رفته اند
بعد از نبودنت
گلدان خریده ام
یک قاب کوچک و گل های بیشمار
یک خانه تا که دلم گرمتر شود
یک آینه ، برای آنکه ببینم تمام خویش
یک آسمان میان پنجره بنشست نیمه شب
بارید بارش باران به جسم خاک
گل کرد ، یاس کوچک گلدان این حیاط
پاییز هم گذشت
برفی تمام زمین را سپید کرد
آن شانه های تو اما ،
دریغ ، نیست
ای مهربان من ،
آغوش گرم عشق
سرد است خالی دستان کوچکم
لک زد دلم برای دیدن یک بار دیگرت
ای قهرمان کودکی ام
خوبِ استوار
خوابم نمی برد ، ز ترس غریبی به روزگار
شیرین نمی شود این چای من ، چرا ؟
آن های بیشمار
رفتند
آمدند
لیکن ، تو نیستی
وقتی که رفته ای
آمد هزار چیز
آری دریغ و درد
ای مهربان پدر
بعد از نبودنت
آن جای خالی تو... پر نشد ولی
دانلود نرمافزار اندروید ویسگون دانلود از بازار
