ساقیا امشب دلم را از قفس آزاد کن
ساقیا امشب دلم را از قفس آزاد کن
این دل ویرانه را با لطف می آباد کن
ساقیا جامی بده تا بگسلد غم از دلم
امشب ای دل این غم دیرینه را فریاد کن
امشب ای غم بهر این دل لحظه ای آرام گیر
زین سبب فردا و فردا ها چنان بیداد کن
درد این دل خون هرشب ساقی میداند و بس
ساقیا ما را به یک پیمانه ای دلشاد کن
می در این میخانه بسیاراست و غم در قلب من
فکری بر حال من و این درد بی بنیاد کن
ساقیا با سوز من ساختی بیا یکبار هم
خانه ویران دل را لحظه ای آباد کن
غصه را گو نگذرد امشب دگر از کوی دل
تا که دم باغیست مرا زین دغدغه آزاد کن...
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
این دل ویرانه را با لطف می آباد کن
ساقیا جامی بده تا بگسلد غم از دلم
امشب ای دل این غم دیرینه را فریاد کن
امشب ای غم بهر این دل لحظه ای آرام گیر
زین سبب فردا و فردا ها چنان بیداد کن
درد این دل خون هرشب ساقی میداند و بس
ساقیا ما را به یک پیمانه ای دلشاد کن
می در این میخانه بسیاراست و غم در قلب من
فکری بر حال من و این درد بی بنیاد کن
ساقیا با سوز من ساختی بیا یکبار هم
خانه ویران دل را لحظه ای آباد کن
غصه را گو نگذرد امشب دگر از کوی دل
تا که دم باغیست مرا زین دغدغه آزاد کن...
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
۳.۰k
۱۲ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.