خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

دلَم هزار گره داشت

عکس نوشته

دلَم هزار گره داشت

دلَم هزار گره داشت
همچو رشتهِ سَحر

ز سِحر چشم خوشَت
آن همه گره بگشاد....

#مولانا

عکس نوشته

۳۰۲

۲۱ مرداد ۱۳۹۵

دیدگاه ها (۲)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

زهی صُبحی که او آید

زهی صُبحی که او آید

عَقل در چارهِ سودای تو

عَقل در چارهِ سودای تو

مو به مو بستهٔ آن زلف گره گیر شدم

مو به مو بستهٔ آن زلف گره گیر شدم

صدا کن مرا

صدا کن مرا

مرد صحبت نیستی، از دیده ها مستور باش

مرد صحبت نیستی، از دیده ها مستور باش

🌱هر کجا رفته ام این درد مداوا نشده

🌱هر کجا رفته ام این درد مداوا نشده

گله از خوشتنم باشدو نِی از دگران

گله از خوشتنم باشدو نِی از دگران

نسیم صبح منی چون ز خواب برخیزی

نسیم صبح منی چون ز خواب برخیزی

با هر که دلم ز عشق تو راز کند

با هر که دلم ز عشق تو راز کند

هر چه گفت حک شد بر روی دل

هر چه گفت حک شد بر روی دل

riyo

آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت

آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت

korosh.jabraili

نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم

نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم

✨شعر زيبا و دلنشین مولانا:

✨شعر زيبا و دلنشین مولانا:

✨شعر زيبا و دلنشین مولانا:

✨شعر زيبا و دلنشین مولانا:

setayeshghalbesorbi

نصب برنامه ویسگون