بدبختی ما در رابطه ها این است که می ترسیم
بدبختی ما در رابطه ها این است که می ترسیم
از حرف زدن، از خودمان بودن، مطلوب او می شویم و خودمان را فراموش می کنیم.
کم کم هیچی از خودمان باقی نمی ماند
یک رابطه فرسایشی که هراسش ترس از دست دادنش تهدیدهایش از آرامشش بیشتر می شود به چه می ارزد؟
ماه هم چنگ می زنیم به هر طنابی از این بودن که تنها نمانیم، که یکی باشد شده چند روز در میان شب بخیری صبح بخیری بگوید.
به عزت نفسمان فکر نمی کنیم، به حرمت خودمان فکر نمی کنیم.
ترسها را باید کنار گذاشت، حرف زد و حرف زد.
آن که می خواهد برود، برود به سلامت.
از حرف زدن، از خودمان بودن، مطلوب او می شویم و خودمان را فراموش می کنیم.
کم کم هیچی از خودمان باقی نمی ماند
یک رابطه فرسایشی که هراسش ترس از دست دادنش تهدیدهایش از آرامشش بیشتر می شود به چه می ارزد؟
ماه هم چنگ می زنیم به هر طنابی از این بودن که تنها نمانیم، که یکی باشد شده چند روز در میان شب بخیری صبح بخیری بگوید.
به عزت نفسمان فکر نمی کنیم، به حرمت خودمان فکر نمی کنیم.
ترسها را باید کنار گذاشت، حرف زد و حرف زد.
آن که می خواهد برود، برود به سلامت.
۳.۰k
۲۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.