اگر بخواهیم تصویر روشنی از کودکان خیابانی به دست آوریم، ب
اگر بخواهیم تصویر روشنی از کودکان خیابانی به دست آوریم، باید در آغاز این پدیده ی جهانی را که پیامدهای
زیانبار برای جامعه داشته و دارد، تعریف کنیم. مناسب ترین تعریف در این زمینه را صندوق حمایت از کودکان
سازمان ملل ˈیونیسفˈ ارایه کرده است.
بر مبنای تعریف یونیسف، کودکان خیابانی به افراد زیر 18سال گفته می شود که در خیابان از راه گدایی،بزهکاری،
دستفروشی و دیگر شغل های ناراست (کاذب) کار و ˈامرار معاشˈ می کنند و بسیاری از آنان بی سرپناه
محسوب می شوند.
به سخن دیگر، کودکان خیابانی کسانی هستند که خیابان محل کار و مکان گذران زندگی آنها است و بیشتر وقت و عمرشان در خیابان سپری می شود یا هدر می رود زیرا خانواده و جامعه به خوبی از آنان حمایت و نگهداری نکرده است.
شماری از این کودکان حتی در دام افراد سودجو و باندهای بزه کار و مورد سوء استفاده ی آن ها قرار گرفته اند. این نکته و پیام را دست اندرکاران مجموعه تلویزیونی ˈآوای بارانˈ که به تازگی و هر شب از شبکه ی سوم سیما پخش شد، به مخاطبان منتقل کردند.
** علت های پدیده کودکان خیابانی
بدون تردید، هر یک از ما با کودکان خیابانی رو به رو شده ایم. در خیابان، چهار راه ، مترو، اتوبوس، پایانه های بار و مسافر، فرودگاه، مکان های زیارتی و گردشگری، کودکانی کم سن و سال دیده ایم، با چهره ی معصومانه که در گرمای تابستان و سوز زمستان، بسته ی جوراب، خمیر دندان، جعبه ی واکس یا برگه های فال را در دست دارند و ملتمسانه یا با اصرار از ما می خواهند که از آنها خرید کنیم.
هنگامی که این کودکان را می بینیم 2 احساس و درک متفاوت به ما دست می دهد: احساس دلسوزی و ترحم و دیگری احساس ناراحتی، نگرانی و حتی خشم که چرا این کودکان باید در این سن به کار اجباری مشغول باشند؟ چرا بچه هایی که باید در کلاس درس روی صندلی ها یا پشت نیمکت های مدرسه باشند رنگ تحصیل و آموزش را نمی بینند و به حال خود رها شده اند.
از دیدگاه روانشناسان و کارشناسان امور اجتماعی، کودکان خیابانی وقتی بزرگ تر شدند یا افسرده و منزوی می شوند یا خشونت و رفتار ناهنجار را سرلوحه ی عمل فردی و اجتماعی خویش قرار می دهند. آنان، طعمه یی مناسب و تازه برای باندهای تبه کار هستند که به راحتی شکار می شوند. کودکان این چنینی مدتی در خیابان، مدتی در آن باندها و گروه ها کار می کنند و در نهایت اگر کسی یا نهادی به کمک آنها نیاید سر از ندامتگاه و زندان در می آورند.
یکی از علت های اصلی گسترش پدیده کودکان خیابانی، شکاف طبقاتی و فقر اقتصادی است که این کودکان و خانواده ی آنان با آن دست و پنجه نرم می کنند. فقر خانواده ها باعث عقب ماندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی ِ پدر و مادر این کودکان و خود آنان می شود.
به همین دلیل اغلب خانواده های این کودکان، هنگامی که بچه هایشان برای کار به خیابان رو می آورند نه تنها با آن مخالفتی ندارند بلکه آنها را تشویق به این کار نیز می کنند. کودکان خیابانی هم متاسفانه تصور می کنند نان آور خانواده هستند در حالی که نمی دانند چه آینده ی مبهم و تاریکی را برای خود می سازند.
زیانبار برای جامعه داشته و دارد، تعریف کنیم. مناسب ترین تعریف در این زمینه را صندوق حمایت از کودکان
سازمان ملل ˈیونیسفˈ ارایه کرده است.
بر مبنای تعریف یونیسف، کودکان خیابانی به افراد زیر 18سال گفته می شود که در خیابان از راه گدایی،بزهکاری،
دستفروشی و دیگر شغل های ناراست (کاذب) کار و ˈامرار معاشˈ می کنند و بسیاری از آنان بی سرپناه
محسوب می شوند.
به سخن دیگر، کودکان خیابانی کسانی هستند که خیابان محل کار و مکان گذران زندگی آنها است و بیشتر وقت و عمرشان در خیابان سپری می شود یا هدر می رود زیرا خانواده و جامعه به خوبی از آنان حمایت و نگهداری نکرده است.
شماری از این کودکان حتی در دام افراد سودجو و باندهای بزه کار و مورد سوء استفاده ی آن ها قرار گرفته اند. این نکته و پیام را دست اندرکاران مجموعه تلویزیونی ˈآوای بارانˈ که به تازگی و هر شب از شبکه ی سوم سیما پخش شد، به مخاطبان منتقل کردند.
** علت های پدیده کودکان خیابانی
بدون تردید، هر یک از ما با کودکان خیابانی رو به رو شده ایم. در خیابان، چهار راه ، مترو، اتوبوس، پایانه های بار و مسافر، فرودگاه، مکان های زیارتی و گردشگری، کودکانی کم سن و سال دیده ایم، با چهره ی معصومانه که در گرمای تابستان و سوز زمستان، بسته ی جوراب، خمیر دندان، جعبه ی واکس یا برگه های فال را در دست دارند و ملتمسانه یا با اصرار از ما می خواهند که از آنها خرید کنیم.
هنگامی که این کودکان را می بینیم 2 احساس و درک متفاوت به ما دست می دهد: احساس دلسوزی و ترحم و دیگری احساس ناراحتی، نگرانی و حتی خشم که چرا این کودکان باید در این سن به کار اجباری مشغول باشند؟ چرا بچه هایی که باید در کلاس درس روی صندلی ها یا پشت نیمکت های مدرسه باشند رنگ تحصیل و آموزش را نمی بینند و به حال خود رها شده اند.
از دیدگاه روانشناسان و کارشناسان امور اجتماعی، کودکان خیابانی وقتی بزرگ تر شدند یا افسرده و منزوی می شوند یا خشونت و رفتار ناهنجار را سرلوحه ی عمل فردی و اجتماعی خویش قرار می دهند. آنان، طعمه یی مناسب و تازه برای باندهای تبه کار هستند که به راحتی شکار می شوند. کودکان این چنینی مدتی در خیابان، مدتی در آن باندها و گروه ها کار می کنند و در نهایت اگر کسی یا نهادی به کمک آنها نیاید سر از ندامتگاه و زندان در می آورند.
یکی از علت های اصلی گسترش پدیده کودکان خیابانی، شکاف طبقاتی و فقر اقتصادی است که این کودکان و خانواده ی آنان با آن دست و پنجه نرم می کنند. فقر خانواده ها باعث عقب ماندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی ِ پدر و مادر این کودکان و خود آنان می شود.
به همین دلیل اغلب خانواده های این کودکان، هنگامی که بچه هایشان برای کار به خیابان رو می آورند نه تنها با آن مخالفتی ندارند بلکه آنها را تشویق به این کار نیز می کنند. کودکان خیابانی هم متاسفانه تصور می کنند نان آور خانواده هستند در حالی که نمی دانند چه آینده ی مبهم و تاریکی را برای خود می سازند.
۵.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.