یارب بدی مژده روز وصال را
یارب بدی مژده روز وصال را
ازذهن ما ببر همه وهم خیال را
دریقین به جمله بدی از سر صفا
بردیدگان ببخش تو حسن جمال را
این چشم ها نیست سزوارمهوشی
لایق نما چشم من وآن خصال را
افسوس میرود دل ما ازپی هوس
بیهو ده میخوریم غم ماه سال را
ازبس که میرویم پی حرص آزخویش
ازما گرفته فرصت فکرو مجال را
اندیشه ام نمیبردم درمسیر عشق
گم کرده ام راه و رویش کمال را
دستم تهیست وبارتنم وزربس عظیم
محزون کند این همه غم قیل قال را
ازذهن ما ببر همه وهم خیال را
دریقین به جمله بدی از سر صفا
بردیدگان ببخش تو حسن جمال را
این چشم ها نیست سزوارمهوشی
لایق نما چشم من وآن خصال را
افسوس میرود دل ما ازپی هوس
بیهو ده میخوریم غم ماه سال را
ازبس که میرویم پی حرص آزخویش
ازما گرفته فرصت فکرو مجال را
اندیشه ام نمیبردم درمسیر عشق
گم کرده ام راه و رویش کمال را
دستم تهیست وبارتنم وزربس عظیم
محزون کند این همه غم قیل قال را
۲.۲k
۰۳ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.