گفتم:
گفتم:
مادربزرگ نمیخواهی بروی دکتر
چین و چروک دور لبهایت را برداری
کمی جوان شوی و زیباتر؟
خندید و گفت:
پدربزرگت
مرا با همین اسناد و مدارک هم
سخت میشناسد
اینها رد بوسههای آن دورانند
ما به پای هم پیر نشدیم
که حسرت جوانی بخوریم
گفتم:
از کجا می فهمد، این لب همان لب است
و این غنچه همان غنچه؟
گفت باغبان هم نفهمد
گل که خوب میداند
در کدام باغچه روییده!
مادربزرگ نمیخواهی بروی دکتر
چین و چروک دور لبهایت را برداری
کمی جوان شوی و زیباتر؟
خندید و گفت:
پدربزرگت
مرا با همین اسناد و مدارک هم
سخت میشناسد
اینها رد بوسههای آن دورانند
ما به پای هم پیر نشدیم
که حسرت جوانی بخوریم
گفتم:
از کجا می فهمد، این لب همان لب است
و این غنچه همان غنچه؟
گفت باغبان هم نفهمد
گل که خوب میداند
در کدام باغچه روییده!
۱.۴k
۰۷ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.