انگاه که غرور کسی را له می کنی
انگاه که غرور کسی را له می کنی
انگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
انگاه که کاخ ارزوهای کسی راویران می کنی
انگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی
انگاه که حتی گوشت را می بندی
تا صدای خرد شدن غورورش را نشنوی
انگاه که خدا را می یینی و
بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم
دستانت را بسوی کدام
اسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی
انگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
انگاه که کاخ ارزوهای کسی راویران می کنی
انگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی
انگاه که حتی گوشت را می بندی
تا صدای خرد شدن غورورش را نشنوی
انگاه که خدا را می یینی و
بنده خدا را نادیده می گیری
می خواهم بدانم
دستانت را بسوی کدام
اسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی
۲.۰k
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.