راه میروم مینشینم میخوابم اه میکشم دلتنگ میشوم.... مینویس
راه میروم مینشینم میخوابم اه میکشم دلتنگ میشوم.... مینویسم ...خیره میشوم... سکوت میکنم...
ولحظه ها اینگونه در دفتر جوانیم ثبت میشود
تاکی وتاکجا
چقدرصبر
تاکجاانتظار
چندبهاردلهره چندخزان هراس از نشدن هاونرسیدنها
خسته ام خدایا.....حس میکنی خسته بودنم را...حس میکنی به پایان رسیدنم را.... میخواهم عاشق شوم
میخواهم دوست بدارم
میخواهم زندگیم جریان بگیرد...میخواهم حس رفته ام دوباره بازگردد...
میخواهم نبضم تند بزندوقلبم بایستد...امااین بار عشقی ساده ومعمولی
که مثل اب روان باشد ومثل نسیم ارام....دلم میخواهد عاشق باشم....
عاشق کسی که از جنس خودم کسی که دوست داشتن رابلد باشد
کسی که دلش مثل دل خودم زخمی وخسته باشد وبفهمد درد عشق را....
که حس کرده باشد بودن کوتاه ونبودن های طولانی را
وچشیده باشدطعم گس تنهایی را....
دلم میخواهد عاشق باشم
عاشق اوکه صدایش خوب است....اوبگویدومن گوش بسپارم چه فرقی داردازمن یا از باران...فقط بگویید..
دلم میخواهدعاشق باشم...عاشق اوکه دراغوشش بگیرم...درگوشم ازماندن بگویید...از دوست دارم هایی که دلم رااز شنیدنش بریزد....ازدلبری چشم هایی که دلم راهوایی کند...
دلم میخواهد عاشق باشم... عاشق اوکه به دل تنگی هایم پایان میدهد
روزهای سرد وخاکستری ام رابا بودنش بهاری سبز ودل انگیز کند...
خاطرات تلخ راباشبنم مهربانیش بشویدومراباخود بازگرداند
دلم اغوش میخواهدبرای دلتنگی
که بهانه ای شودبرای امیدهای ازدست رفته وارزوهای کال من...
که بهانه ای شود برای ادامه ی زندگی من...
دیگراین خیالهاورویاهاکفایت نمیکند...
اوباید باشد...خودش اغوشش بوسه هایش عشقش وصدایش......
https://telegram.me/joinchat/DcAE10F3u3Wf8xG94KhryA
ولحظه ها اینگونه در دفتر جوانیم ثبت میشود
تاکی وتاکجا
چقدرصبر
تاکجاانتظار
چندبهاردلهره چندخزان هراس از نشدن هاونرسیدنها
خسته ام خدایا.....حس میکنی خسته بودنم را...حس میکنی به پایان رسیدنم را.... میخواهم عاشق شوم
میخواهم دوست بدارم
میخواهم زندگیم جریان بگیرد...میخواهم حس رفته ام دوباره بازگردد...
میخواهم نبضم تند بزندوقلبم بایستد...امااین بار عشقی ساده ومعمولی
که مثل اب روان باشد ومثل نسیم ارام....دلم میخواهد عاشق باشم....
عاشق کسی که از جنس خودم کسی که دوست داشتن رابلد باشد
کسی که دلش مثل دل خودم زخمی وخسته باشد وبفهمد درد عشق را....
که حس کرده باشد بودن کوتاه ونبودن های طولانی را
وچشیده باشدطعم گس تنهایی را....
دلم میخواهد عاشق باشم
عاشق اوکه صدایش خوب است....اوبگویدومن گوش بسپارم چه فرقی داردازمن یا از باران...فقط بگویید..
دلم میخواهدعاشق باشم...عاشق اوکه دراغوشش بگیرم...درگوشم ازماندن بگویید...از دوست دارم هایی که دلم رااز شنیدنش بریزد....ازدلبری چشم هایی که دلم راهوایی کند...
دلم میخواهد عاشق باشم... عاشق اوکه به دل تنگی هایم پایان میدهد
روزهای سرد وخاکستری ام رابا بودنش بهاری سبز ودل انگیز کند...
خاطرات تلخ راباشبنم مهربانیش بشویدومراباخود بازگرداند
دلم اغوش میخواهدبرای دلتنگی
که بهانه ای شودبرای امیدهای ازدست رفته وارزوهای کال من...
که بهانه ای شود برای ادامه ی زندگی من...
دیگراین خیالهاورویاهاکفایت نمیکند...
اوباید باشد...خودش اغوشش بوسه هایش عشقش وصدایش......
https://telegram.me/joinchat/DcAE10F3u3Wf8xG94KhryA
۳.۷k
۲۵ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.