*کاف یعنی کربلا*
*کاف یعنی کربلا*
باده ی می از حسین بن علی
شور و مستی شد ز یارانش جلی
مست از میخانه مولا شدند
حرف لا گفتند و تا الا شدند
گرچه با لب تشنگی جان باختند
لیک تصویری ز قرآن ساختند
پیر مرشد لاله اش آرام داد
یک به یک یاران خود را جام داد
اندکی با زینبش تنها نشست
لحظه ای با دختر زهرا نشست
گفت خواهر این بیابان کربلاست
صاحب این روز بی پایان خداست
خون هفتاد و دو تن یاران من
بر زمین ریزند دژخیمان من
نینوا از خون ما گلگون شود
کربلا میخانه گردون شود
کاف ها یا عین صادی بشکفد
رمزی از آیینه داری بشکفد
کاف ، یعنی کربلا خونین شود
ها ، هلاکت بر ولی سنگین شود
یا ، یزیدی یاوه گو ام الخطاست
عین ، عطشان ولی در کربلاست
صاد ، یعنی دخت حیدر صبر کن
زنده کن آلاله ها را سعی کن
یا حسین آتش به دامانم زدی
آتشی بر شمع احوالم زدی
من کیم تا لب به عشقت وا کنم ؟
یا گره از ناز زلفت وا کنم ؟
#محرم
باده ی می از حسین بن علی
شور و مستی شد ز یارانش جلی
مست از میخانه مولا شدند
حرف لا گفتند و تا الا شدند
گرچه با لب تشنگی جان باختند
لیک تصویری ز قرآن ساختند
پیر مرشد لاله اش آرام داد
یک به یک یاران خود را جام داد
اندکی با زینبش تنها نشست
لحظه ای با دختر زهرا نشست
گفت خواهر این بیابان کربلاست
صاحب این روز بی پایان خداست
خون هفتاد و دو تن یاران من
بر زمین ریزند دژخیمان من
نینوا از خون ما گلگون شود
کربلا میخانه گردون شود
کاف ها یا عین صادی بشکفد
رمزی از آیینه داری بشکفد
کاف ، یعنی کربلا خونین شود
ها ، هلاکت بر ولی سنگین شود
یا ، یزیدی یاوه گو ام الخطاست
عین ، عطشان ولی در کربلاست
صاد ، یعنی دخت حیدر صبر کن
زنده کن آلاله ها را سعی کن
یا حسین آتش به دامانم زدی
آتشی بر شمع احوالم زدی
من کیم تا لب به عشقت وا کنم ؟
یا گره از ناز زلفت وا کنم ؟
#محرم
۱.۸k
۱۹ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.