آیا فردوسی زن ستیز بوده؟
آیا فردوسی زن ستیز بوده؟
قسمت اول
فردوسی یکی از شعرایی است که حرف و حدیثهای زیادی پیرامون زنستیزبودن او مطرح میشود و ابیاتی هم به عنوان نمونههای زنستیزی او وارد فرهنگ عامه شده است. به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی سراغ محبوبه حاجیپروانه؛ دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران رفتیم که پایاننامه کارشناسی ارشد خود را در زمینه دیدگاههای معرفتی در شاهنامه فردوسی به نگارش درآورده است و از او درباره نگرش شاهنامه فردوسی به زن پرسیدیم.
- شاهنامه فردوسی به سه بخش اسطورهای، پهلوانی و تاریخی تقسیم شده است. در کدامیک از این بخشها نقش زنان پررنگتر است؟
اگر شاهنامه را از ابتدا تا انتها بررسی کنیم خواهیم دید هیچ داستانی در شاهنامه بدون حضور و پادرمیانی زن وجود ندارد، مخصوصاً در جنبه تاریخی، حضور زنان بسیار بیشتر است. زنان زیادی در شاهنامه حضور دارند، اما از 20 زن بسیار مهم در شاهنامه نام برده شده که این زنان همپایه مردها یا بالاتر از آنها هستند.
داستانهای شاهنامه نشان میدهد فردوسی بسیار زنستاست
- دستهبندی مشخصی وجود دارد که زنانی که در شاهنامه بازنمایی شدهاند عمدتاً چه نقشهایی (مانند همسر، معشوقه، پادشاه، جنگجو و ...) برعهده دارند؟ نگاه فردوسی در هر یک از این نقشها به زنان چگونه است و چه جایگاه و اعتباری برای زنان قائل میشود؟
داستانهای شاهنامه سینهبهسینه نقل شدهاند تا به دست فردوسی رسیدهاند؛ پس یعنی مطمئناً این داستانها در جامعه ایران باستان اتفاق افتاده بودهاند. ازاینرو، نگاهی به داستانهای شاهنامه نشان میدهد در جامعه ایران باستان زنان چه جایگاه مهمی داشتهاند. برخلاف کسانی که میگویند فردوسی بسیار زنستیز است، داستانهای فردوسی نشان میدهد اینگونه نیست و او بسیار زنستاست. در شاهنامه فردوسی تمام زنان بدون استثنا به شوهرانشان وفادار هستند؛ حتی زنی مانند سودابه که جنبه منفی دارد.
از سوی دیگر، فردوسی تصویر خوبی از پادشاهان زن ایران ارائه داده است؛ درحالیکه او میتوانست زنی را به عنوان پادشاه معرفی کند و بگوید در زمان پادشاهی او وضع ایران فجیع بوده است. همای چهرزاد از طرف همسرش بهمن به پادشاهی رسید؛ درصورتیکه بهمن پسر بزرگی داشت، اما همسرش را شایسته حکومتداری دانست. هما در مقابل ظلم، ستم، فقر، رنج و بیماری ایستاد و با مردم در نهایت عدل و داد و دهش رفتار کرد. وقتی چنین مواردی در شاهنامه ذکر شده است، کسی نمیتواند فردوسی را به زنستیزبودن متهم کند.
تمام زنان شاهنامه بدون استثنا خردمند بودند/ فردوسی جنبه زیبایی و معشوقهبودن یک زن را آنقدر پررنگ نمیکند که ابعاد دیگر آن زن دیده نشود
برخی از زنان شاهنامه وجهه پهلوانی دارند، مثل گردآفرید، گردیه یا کورنگ دختر چهارده سالهای که علاوه بر زیبایی و خردمندی، اسبسوار و نیزهانداز ماهری بود و در زابلستان زندگی میکرد، اما زنان پهلوان شاهنامه علاوه بر پهلوانبودن، خردمند هم هستند. البته، تمام زنان شاهنامه بدون استثنا خردمند بودند. مثلا، زنی مانند رودابه یا شیرین در عین عاشقبودن، خردمند هم بودند. شیرین فردوسی با شیرین نظامی هر دو یک شخصیت هستند، اما شیرین نظامی فقط عاشق خسرو و بینهایت زیبا است، اما شیرین فردوسی خردمند و رأیگرا است. او آدمی است که اندیشه خود را بیان میکند و در سیاست به خسرو مشورت میدهد؛ چون نظر او مهم است. فردوسی جنبه زیبایی و معشوقهبودن یک زن را آنقدر پررنگ نمیکند که ابعاد دیگر آن زن دیده نشود.
همه زنان شاهنامه زنان خوبی هستند و به شدت به شوهرانشان وفادارند. مثلاً تهمینه تنها یک شب با شوهرش رستم بود، اما تا آخر عمر به او وفادار ماند و ازدواج نکرد. او همیشه رستم را دوست داشت و فرزند او را بزرگ کرد، اما یک سال پس از فوت سهراب از غم او مرد. جریره همسر اول سیاوش نیز چند صباح کوتاه با او زندگی کرد و حتی سیاوش باردار بودن و به دنیا آوردن فرزندش را هم ندید و قبول نکرد بچه برای اوست، اما او هم تا آخر عمرش که پس از مرگ فرزندش بود، نسبت به شوهرش وفادار ماند. این وفاداری را ما حتی در سودابه شخصیت منفی شاهنامه هم میبینیم که تحت هیچ شرایطی حاضر نبود شوهرش نسبت به او دیدگاهی منفی داشته باشد.
در شاهنامه زنان به مردان پیشنهاد ازدواج میدادند
- در شاهنامه زن و عشق چگونه به تصویر کشیده شده است؟
بیش از هزار سال از سرودن شاهنامه گذشته و بیش از این زمان از سینهبهسینه نقلشدن این داستانها میگذرد، اما الان برای ما عجیب است که زنی اظهار عشق کند و بیشتر مردان برای این کار پیشقدم میشوند، اما خواندن شاهنامه نشان میدهد که در جامعه ایران باستان اگر زنی با مردی برخورد میکرد که ویژگیهای مثبتی مانند پهلوانی و شجاعت و نژادهبودن (اصل و نژاد خوب) داشت، ب
قسمت اول
فردوسی یکی از شعرایی است که حرف و حدیثهای زیادی پیرامون زنستیزبودن او مطرح میشود و ابیاتی هم به عنوان نمونههای زنستیزی او وارد فرهنگ عامه شده است. به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی سراغ محبوبه حاجیپروانه؛ دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران رفتیم که پایاننامه کارشناسی ارشد خود را در زمینه دیدگاههای معرفتی در شاهنامه فردوسی به نگارش درآورده است و از او درباره نگرش شاهنامه فردوسی به زن پرسیدیم.
- شاهنامه فردوسی به سه بخش اسطورهای، پهلوانی و تاریخی تقسیم شده است. در کدامیک از این بخشها نقش زنان پررنگتر است؟
اگر شاهنامه را از ابتدا تا انتها بررسی کنیم خواهیم دید هیچ داستانی در شاهنامه بدون حضور و پادرمیانی زن وجود ندارد، مخصوصاً در جنبه تاریخی، حضور زنان بسیار بیشتر است. زنان زیادی در شاهنامه حضور دارند، اما از 20 زن بسیار مهم در شاهنامه نام برده شده که این زنان همپایه مردها یا بالاتر از آنها هستند.
داستانهای شاهنامه نشان میدهد فردوسی بسیار زنستاست
- دستهبندی مشخصی وجود دارد که زنانی که در شاهنامه بازنمایی شدهاند عمدتاً چه نقشهایی (مانند همسر، معشوقه، پادشاه، جنگجو و ...) برعهده دارند؟ نگاه فردوسی در هر یک از این نقشها به زنان چگونه است و چه جایگاه و اعتباری برای زنان قائل میشود؟
داستانهای شاهنامه سینهبهسینه نقل شدهاند تا به دست فردوسی رسیدهاند؛ پس یعنی مطمئناً این داستانها در جامعه ایران باستان اتفاق افتاده بودهاند. ازاینرو، نگاهی به داستانهای شاهنامه نشان میدهد در جامعه ایران باستان زنان چه جایگاه مهمی داشتهاند. برخلاف کسانی که میگویند فردوسی بسیار زنستیز است، داستانهای فردوسی نشان میدهد اینگونه نیست و او بسیار زنستاست. در شاهنامه فردوسی تمام زنان بدون استثنا به شوهرانشان وفادار هستند؛ حتی زنی مانند سودابه که جنبه منفی دارد.
از سوی دیگر، فردوسی تصویر خوبی از پادشاهان زن ایران ارائه داده است؛ درحالیکه او میتوانست زنی را به عنوان پادشاه معرفی کند و بگوید در زمان پادشاهی او وضع ایران فجیع بوده است. همای چهرزاد از طرف همسرش بهمن به پادشاهی رسید؛ درصورتیکه بهمن پسر بزرگی داشت، اما همسرش را شایسته حکومتداری دانست. هما در مقابل ظلم، ستم، فقر، رنج و بیماری ایستاد و با مردم در نهایت عدل و داد و دهش رفتار کرد. وقتی چنین مواردی در شاهنامه ذکر شده است، کسی نمیتواند فردوسی را به زنستیزبودن متهم کند.
تمام زنان شاهنامه بدون استثنا خردمند بودند/ فردوسی جنبه زیبایی و معشوقهبودن یک زن را آنقدر پررنگ نمیکند که ابعاد دیگر آن زن دیده نشود
برخی از زنان شاهنامه وجهه پهلوانی دارند، مثل گردآفرید، گردیه یا کورنگ دختر چهارده سالهای که علاوه بر زیبایی و خردمندی، اسبسوار و نیزهانداز ماهری بود و در زابلستان زندگی میکرد، اما زنان پهلوان شاهنامه علاوه بر پهلوانبودن، خردمند هم هستند. البته، تمام زنان شاهنامه بدون استثنا خردمند بودند. مثلا، زنی مانند رودابه یا شیرین در عین عاشقبودن، خردمند هم بودند. شیرین فردوسی با شیرین نظامی هر دو یک شخصیت هستند، اما شیرین نظامی فقط عاشق خسرو و بینهایت زیبا است، اما شیرین فردوسی خردمند و رأیگرا است. او آدمی است که اندیشه خود را بیان میکند و در سیاست به خسرو مشورت میدهد؛ چون نظر او مهم است. فردوسی جنبه زیبایی و معشوقهبودن یک زن را آنقدر پررنگ نمیکند که ابعاد دیگر آن زن دیده نشود.
همه زنان شاهنامه زنان خوبی هستند و به شدت به شوهرانشان وفادارند. مثلاً تهمینه تنها یک شب با شوهرش رستم بود، اما تا آخر عمر به او وفادار ماند و ازدواج نکرد. او همیشه رستم را دوست داشت و فرزند او را بزرگ کرد، اما یک سال پس از فوت سهراب از غم او مرد. جریره همسر اول سیاوش نیز چند صباح کوتاه با او زندگی کرد و حتی سیاوش باردار بودن و به دنیا آوردن فرزندش را هم ندید و قبول نکرد بچه برای اوست، اما او هم تا آخر عمرش که پس از مرگ فرزندش بود، نسبت به شوهرش وفادار ماند. این وفاداری را ما حتی در سودابه شخصیت منفی شاهنامه هم میبینیم که تحت هیچ شرایطی حاضر نبود شوهرش نسبت به او دیدگاهی منفی داشته باشد.
در شاهنامه زنان به مردان پیشنهاد ازدواج میدادند
- در شاهنامه زن و عشق چگونه به تصویر کشیده شده است؟
بیش از هزار سال از سرودن شاهنامه گذشته و بیش از این زمان از سینهبهسینه نقلشدن این داستانها میگذرد، اما الان برای ما عجیب است که زنی اظهار عشق کند و بیشتر مردان برای این کار پیشقدم میشوند، اما خواندن شاهنامه نشان میدهد که در جامعه ایران باستان اگر زنی با مردی برخورد میکرد که ویژگیهای مثبتی مانند پهلوانی و شجاعت و نژادهبودن (اصل و نژاد خوب) داشت، ب
۱۱.۲k
۲۷ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.