خسته ام …
خسته ام …
از صبوری خسته ام …
از فریادهایی که در گلویم خفه ماند …
از اشک هایی که قاه قاه خنده شد …
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را،
در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی …
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام …
بدون تو برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم...
از صبوری خسته ام …
از فریادهایی که در گلویم خفه ماند …
از اشک هایی که قاه قاه خنده شد …
و از حرف هایی که زنده به گور گشت در گورستان دلم
آسان نیست در پس خنده های مصنوعی گریه های دلت را،
در بی پناهیت در پشت هزاران دروغ پنهان کنی …
این روزها معنی را از زندگی حذف کرده ام …
بدون تو برایم فرق نمی کند روزهایم را چگونه قربانی کنم...
۲.۳k
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.