آخرین خبر : علیرضا بیرانوند: منصوریان گفت نابودت می کنم!/
آخرین خبر : علیرضا بیرانوند: منصوریان گفت نابودت میکنم!/ بزرگترین آرزویم دیدن برج آزادی و سوار شدن در هواپیما بود
تاریخ انتشار: 95/08/08 8:14
ایسنا/ گلر شکاره یک تیم ملی فوتبال ایران و پرسپولس در گفتگویی بسیار جالب، از زندگی شخصیاش، و آغاز فوتبالش صحبت کرده است.
علیرضا بیرانوند دروازهبان شماره یک تیم ملی فوتبال ایران و پرسپولیس با حضور در ایسنا، از ادارههای مختلف این خبرگزاری بازدید و ضمن گفتوگو با عوامل تحریریه در بخشهای مختلف، دقایقی به گفتوگو با خبرنگار ایسنا نشست. البته حضور دروازهبان پرسپولیس در ایسنا به زمانی برمیگردد که هنوز دست خود را گچ نگرفته بود.
بیرانوند در این گفتوگوی جالب و خواندنی، درباره گذشتهاش در باشگاه نفت و همین طور مسائل میان خودش و علیرضا منصوریان به صحبت پرداخت. دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران همچنین در بخش جالبی از صحبتهایش به سختیهایی که در زندگی شخصی متحمل شده، اشاره کرد و گفت که روزگاری همراه با فوتبال بازی کردن، در جاهای مختلف کار میکرده تا فقط مکانی برای خواب داشته باشد.دروازهبان جوان تیم فوتبال پرسپولیس میگوید فوتبالش را به نوعی مدیون یحیی گلمحمدی است زیرا در دوران مربیگری گلمحمدی در باشگاه نفت بود که بیرانوند فرصت زیادی برای بازی کردن پیدا کرده اما از دوران همکاری با ابراهیمزاده گله کرد.
در ادامه گفتوگو را با علیرضا بیرانوند میخوانید.
* ابتدا میخواهیم از آغاز فوتبالت صحبت کنیم. چه اتفاقاتی رخ داد که به تهران آمدی و فوتبالیست شدی؟
زمانی که برای فوتبال بازی کردن به تهران آمدم، سنم به رده نوجوانان میخورد. وقتی به تهران رسیدم سوار اتوبوس شدم و فردی به نام حسین فیض که در تهران مربی پایهها بود، به من پیشنهاد داد که در قبال پرداخت پول، من را به تیمی برای انجام تست معرفی کند. من هم در پاسخ گفتم پدرم حتی به من پول کرایه ماشین نداده که به تهران بیایم. من به تهران آمدهام تا اگر انتخاب شدم به من کمک کنند. پس از این صحبتها بود که من را به تیم فوتبال نوجوانان وحدت برد تا در آنجا تست بدهم. من در آنجا بازی کردم و خودم را نشان دادم بعد از آن همین آقای فیض کاپیتان تیمش را کنار کشید و گفت این دروازهبان جدید تیم ماست، او را به خانه خودتان ببرید و بگویید بابت تست دادن و بازی کردن نمیخواهد پولی پرداخت کند اما بگویید به بازیکنان دیگر از این موضوع چیزی نگوید زیرا میخواستند از سایرین پول بگیرند. من هم از این بابت خوشحال شدم. کمکم برای وحدت بازی کردم. در آن زمان تنها مشکلم این بود که مکانی برای خوابیدن نداشتم. پس از مدتی پدر یکی از بازیکنان وحدت که کارگاه خیاطی داشت قبول کرد در قبال کار در کارگاهش، به من جای خواب بدهد. من روزانه چند ساعت در کارگاه آنها کار میکردم و پس از انجام تمرینهایم به کارگاه میرفتم و در همان جا میخوابیدم. البته آنچنان خیاطی بلد نیستم !
* اولین قراردادی که با باشگاه نفت منعقد کردی چقدر و چه زمانی بود؟
مبلغ اولین قراردادم با باشگاه نفت ۹۰۰ هزار تومان بود که این قرارداد مربوط به دوره نوجوانان میشود. همان موقع ۸۰۰ هزار تومان از قرارداد را به پدر و مادرم دادم و با ۱۰۰ هزار تومان یک سال را گذراندم. در آن مقطع ۹۰۰ هزار تومان برای من پول زیادی محسوب میشد اما واقعا قناعت میکردم. گاهی یک شارژ ۲ هزار تومانی را دو ماه استفاده میکردم و وقتی یک پیامک میدادم سریع مبلغ شارژم را چک میکردم که ببینم چقدر از آن ۲ هزار تومان برایم باقی مانده است. آن پول خیلی برایم ارزش داشت.
*از وضعیتت در هما بگو. چه اتفاقی رخ داد که از این تیم به نفت بازگشتی؟
در آن زمان در یک پیتزافروشی کار می کردم. یادم میآید یک روز حوالی ظهر آقای سعید ریاضی که اصلا نمیدانست من در آنجا کار میکنم برای خوردن ناهار به آنجا آمد. مدیر پیتزافروشی هم به من گفت که برای مهمانان غذا ببرم. وقتی میخواستم غذا را ببرم متوجه شدم که مربی من در سالن نشسته است به همین خاطر به مدیرم گفتم که نمیتوانم این کار را انجام بدهم اما آنها گفتند که باید غذا را برایشان ببری. وقتی پیتزا را برایشان بردم مربیام باور نمیکرد که من در آنجا کار میکنم. من هم به مربیام گفتم برای اینکه جایی برای خوابیدن داشته باشم روزی چند ساعت در اینجا کار میکنم. همان شب من را به خانهاش برد اما با من قرارداد نمیبست. همان زمان آقای ریاضی به یکی از مربیان سابق من گفته بود بیرانوند آینده خوبی دارد اما من را اذیت کرده و من هم میخواهم اذیتش کنم. در ادامه سه هفته از بازیها گذشت درحالی که هنوز با من قرارداد امضا نکرده بودند. بالاخره کار به جایی رسید که دو دروازهبان تیم امید باشگاه نفت سرباز شدند و مجبور شدند از این تیم بروند. همان مقطع مربی امیدهای نفت ب
تاریخ انتشار: 95/08/08 8:14
ایسنا/ گلر شکاره یک تیم ملی فوتبال ایران و پرسپولس در گفتگویی بسیار جالب، از زندگی شخصیاش، و آغاز فوتبالش صحبت کرده است.
علیرضا بیرانوند دروازهبان شماره یک تیم ملی فوتبال ایران و پرسپولیس با حضور در ایسنا، از ادارههای مختلف این خبرگزاری بازدید و ضمن گفتوگو با عوامل تحریریه در بخشهای مختلف، دقایقی به گفتوگو با خبرنگار ایسنا نشست. البته حضور دروازهبان پرسپولیس در ایسنا به زمانی برمیگردد که هنوز دست خود را گچ نگرفته بود.
بیرانوند در این گفتوگوی جالب و خواندنی، درباره گذشتهاش در باشگاه نفت و همین طور مسائل میان خودش و علیرضا منصوریان به صحبت پرداخت. دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران همچنین در بخش جالبی از صحبتهایش به سختیهایی که در زندگی شخصی متحمل شده، اشاره کرد و گفت که روزگاری همراه با فوتبال بازی کردن، در جاهای مختلف کار میکرده تا فقط مکانی برای خواب داشته باشد.دروازهبان جوان تیم فوتبال پرسپولیس میگوید فوتبالش را به نوعی مدیون یحیی گلمحمدی است زیرا در دوران مربیگری گلمحمدی در باشگاه نفت بود که بیرانوند فرصت زیادی برای بازی کردن پیدا کرده اما از دوران همکاری با ابراهیمزاده گله کرد.
در ادامه گفتوگو را با علیرضا بیرانوند میخوانید.
* ابتدا میخواهیم از آغاز فوتبالت صحبت کنیم. چه اتفاقاتی رخ داد که به تهران آمدی و فوتبالیست شدی؟
زمانی که برای فوتبال بازی کردن به تهران آمدم، سنم به رده نوجوانان میخورد. وقتی به تهران رسیدم سوار اتوبوس شدم و فردی به نام حسین فیض که در تهران مربی پایهها بود، به من پیشنهاد داد که در قبال پرداخت پول، من را به تیمی برای انجام تست معرفی کند. من هم در پاسخ گفتم پدرم حتی به من پول کرایه ماشین نداده که به تهران بیایم. من به تهران آمدهام تا اگر انتخاب شدم به من کمک کنند. پس از این صحبتها بود که من را به تیم فوتبال نوجوانان وحدت برد تا در آنجا تست بدهم. من در آنجا بازی کردم و خودم را نشان دادم بعد از آن همین آقای فیض کاپیتان تیمش را کنار کشید و گفت این دروازهبان جدید تیم ماست، او را به خانه خودتان ببرید و بگویید بابت تست دادن و بازی کردن نمیخواهد پولی پرداخت کند اما بگویید به بازیکنان دیگر از این موضوع چیزی نگوید زیرا میخواستند از سایرین پول بگیرند. من هم از این بابت خوشحال شدم. کمکم برای وحدت بازی کردم. در آن زمان تنها مشکلم این بود که مکانی برای خوابیدن نداشتم. پس از مدتی پدر یکی از بازیکنان وحدت که کارگاه خیاطی داشت قبول کرد در قبال کار در کارگاهش، به من جای خواب بدهد. من روزانه چند ساعت در کارگاه آنها کار میکردم و پس از انجام تمرینهایم به کارگاه میرفتم و در همان جا میخوابیدم. البته آنچنان خیاطی بلد نیستم !
* اولین قراردادی که با باشگاه نفت منعقد کردی چقدر و چه زمانی بود؟
مبلغ اولین قراردادم با باشگاه نفت ۹۰۰ هزار تومان بود که این قرارداد مربوط به دوره نوجوانان میشود. همان موقع ۸۰۰ هزار تومان از قرارداد را به پدر و مادرم دادم و با ۱۰۰ هزار تومان یک سال را گذراندم. در آن مقطع ۹۰۰ هزار تومان برای من پول زیادی محسوب میشد اما واقعا قناعت میکردم. گاهی یک شارژ ۲ هزار تومانی را دو ماه استفاده میکردم و وقتی یک پیامک میدادم سریع مبلغ شارژم را چک میکردم که ببینم چقدر از آن ۲ هزار تومان برایم باقی مانده است. آن پول خیلی برایم ارزش داشت.
*از وضعیتت در هما بگو. چه اتفاقی رخ داد که از این تیم به نفت بازگشتی؟
در آن زمان در یک پیتزافروشی کار می کردم. یادم میآید یک روز حوالی ظهر آقای سعید ریاضی که اصلا نمیدانست من در آنجا کار میکنم برای خوردن ناهار به آنجا آمد. مدیر پیتزافروشی هم به من گفت که برای مهمانان غذا ببرم. وقتی میخواستم غذا را ببرم متوجه شدم که مربی من در سالن نشسته است به همین خاطر به مدیرم گفتم که نمیتوانم این کار را انجام بدهم اما آنها گفتند که باید غذا را برایشان ببری. وقتی پیتزا را برایشان بردم مربیام باور نمیکرد که من در آنجا کار میکنم. من هم به مربیام گفتم برای اینکه جایی برای خوابیدن داشته باشم روزی چند ساعت در اینجا کار میکنم. همان شب من را به خانهاش برد اما با من قرارداد نمیبست. همان زمان آقای ریاضی به یکی از مربیان سابق من گفته بود بیرانوند آینده خوبی دارد اما من را اذیت کرده و من هم میخواهم اذیتش کنم. در ادامه سه هفته از بازیها گذشت درحالی که هنوز با من قرارداد امضا نکرده بودند. بالاخره کار به جایی رسید که دو دروازهبان تیم امید باشگاه نفت سرباز شدند و مجبور شدند از این تیم بروند. همان مقطع مربی امیدهای نفت ب
۲۰.۲k
۰۸ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.