گاهی وقت ها تصور می کنم هستی
گاهی وقت ها تصور می کنم هستی
یعنی بودنت را فقط تصور می کنم
اینکه در یک روز معمولی مثل روز تولدم می ایی
خیلی ناگهانی وقتی که بیرون می روم تو را در مقابلم می بینم
می خواهم از کنارت رد شوم ، دستانم را می گیری
من بغض می کنم ، چند ثانیه بعد اشک هایم جاری می شود
نمی گذاری بروم ، بَرَم می گردانی و اشک هایم را پاک می کنی
اغوشت را برایم باز می کنی
و من در بوی تو حل می شوم
انقدر در اغوشت نگه ام می داری تا ارام شوم
بعد قدم می زنیم ، بدون حرف
مهر سکوت بر لب هایمان جاریست...
انقدر می رویم تا نمی دانم کجا اما یک باره می ایستیم همه جا سیاه می شود و من ناگهان هوشیار می شوم
و یادم می اید روز تولدم امسال هم با حسرت دیدنت ، بودنت تمام می شود ...
یادم می اید ما حتی یک عکس دو نفره هم نداریم
می دانم که فقط می توانم بودنت را تصور کنم...
و حسرت را بجوم
چرا که می دانم تو هرگز نمی ایی...
💕 💛 تووولدم مباااارک💛 💕
یعنی بودنت را فقط تصور می کنم
اینکه در یک روز معمولی مثل روز تولدم می ایی
خیلی ناگهانی وقتی که بیرون می روم تو را در مقابلم می بینم
می خواهم از کنارت رد شوم ، دستانم را می گیری
من بغض می کنم ، چند ثانیه بعد اشک هایم جاری می شود
نمی گذاری بروم ، بَرَم می گردانی و اشک هایم را پاک می کنی
اغوشت را برایم باز می کنی
و من در بوی تو حل می شوم
انقدر در اغوشت نگه ام می داری تا ارام شوم
بعد قدم می زنیم ، بدون حرف
مهر سکوت بر لب هایمان جاریست...
انقدر می رویم تا نمی دانم کجا اما یک باره می ایستیم همه جا سیاه می شود و من ناگهان هوشیار می شوم
و یادم می اید روز تولدم امسال هم با حسرت دیدنت ، بودنت تمام می شود ...
یادم می اید ما حتی یک عکس دو نفره هم نداریم
می دانم که فقط می توانم بودنت را تصور کنم...
و حسرت را بجوم
چرا که می دانم تو هرگز نمی ایی...
💕 💛 تووولدم مباااارک💛 💕
۴.۸k
۱۴ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.