یه روزی خیلی خوشحال بودم توکنارم بودی محبتات بهترین وقشنگ

یه روزی خیلی خوشحال بودم توکنارم بودی محبتات بهترین وقشنگ ترین حسـ دنیا بود داداشی
ابجیت بودم قول دادم ول نکنم برم قول دادم هرجای دنیاهم که باشم بازم به یادت باشم وقتی گریه میکردم توخواهرتو اروممم میکردی بغض میکردم دعوام میکردی
کنارتو زندگی خوب بود دلم به ابجی گفتنات خوش بود دلــم به یه داداش دیگت خوش بود
ولــــی امون ازروزی که رگتو زده بودی باگریه بهم گفتی ببخشید ابجی عاشقت شدم
اون روز نابودشدم ترسیدم حس کردم دیگه کنارم نیستی حرمت شکوندی ؟؟؟؟
چون عاشق بودی .......
اون قدر حالم خراب بود که تموم فوش های دنیارو بارت کردم تنهاشدم من خیلی تنهاشدم
بیخیال دلتنگیا .... بیخیال خوبیات ولت کردم ....برای خودت برای ازبین رفتن حسی کع داشتی رفتم
امانفهمیدم داغون میشی نفهمیدم بهم نیاز داری تاکنارت باشم وقتی توخیابون دیدمت داداشی سیگاردستتت بود سیگاری شدی ؟؟؟؟معتاد شدی؟؟
چـــــــــــــــــــــــرا ؟
چون عاشقت نبودم
شاید اگه نباشم شایداگه یواشکی نگام نکنی شاید اگه دورادور گریه نکنی خوب بشی
الان نع برگشتی هست نه جبرانی داداشی ولی یه روزی میمیرم فقط واسه این که تو راحت باشی