عروس و دامادی در راه برگشت به خونه تصادف می کنن....
عروس و دامادی در راه برگشت به خونه تصادف می کنن....
داماد بدنش جراحات کمتری بر میداره اما عروس رو میبرن اتاق عمل و باقی ماجرا:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تازه داماد جلو اتاق عمل خیلی نگران منتظر بوده....
دکترمیاد بیرون و جویای احوال نو عروس می شه
دکتر میگه:متأسفانه خانمتون تو وضعیت خوبی نیست چشماش آسیب شدیدی دیده مجبور شدیم چشماشو تخلیه کنیم
نخاعش هم آسیب دیده و از گردن به پایین فلخ شده......
اختیارش هم دیگه دست خودش نیست...
موهاشم به زودی می ریزه...
همینجوری که دکتر داشت تعریف میکرد آقا داماد هم کم کم بدنش سرد میشه و تکیه میده به دیوار
در همین حال یهو دکتر میزنه زیر خنده
بهش میگه:ناراحت شدی؟؟؟؟
بابا شوخی کردم زن شما همون دقیقه اول مرد
!!!!!!!!!!
داماد بدنش جراحات کمتری بر میداره اما عروس رو میبرن اتاق عمل و باقی ماجرا:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تازه داماد جلو اتاق عمل خیلی نگران منتظر بوده....
دکترمیاد بیرون و جویای احوال نو عروس می شه
دکتر میگه:متأسفانه خانمتون تو وضعیت خوبی نیست چشماش آسیب شدیدی دیده مجبور شدیم چشماشو تخلیه کنیم
نخاعش هم آسیب دیده و از گردن به پایین فلخ شده......
اختیارش هم دیگه دست خودش نیست...
موهاشم به زودی می ریزه...
همینجوری که دکتر داشت تعریف میکرد آقا داماد هم کم کم بدنش سرد میشه و تکیه میده به دیوار
در همین حال یهو دکتر میزنه زیر خنده
بهش میگه:ناراحت شدی؟؟؟؟
بابا شوخی کردم زن شما همون دقیقه اول مرد
!!!!!!!!!!
۱.۴k
۰۴ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.