•
•
آپدیت فن کافه ی رپ مانستر :
"بی تی اس دسانگ گرفتن. آلبوم سالِ ملون میوزیک آواردز و آرتیست سالِ ماما. باور نکردنیه. نمیدونم اخیرا چند بار با این اتفاقات باورنکردنی مواجه شدیم. همونطور که همیشه میگم، حس مبهم ولی خوبی دارم، جوری که نمیدونم این رویاست یا واقعیت. بارها به خودم قول دادم به اسم و عنوان اهمیت ندم اما دسانگ... عنوان دسانگِ 'آرتیست سال' تاثیر خودشو روی من گذاشته. قبلا یا حتی الان، ازمون میپرسیدن قدرت بی تی اس چیه؟ این همه جذبه از کجا میاد؟ چجوری تونستین انقدر خوب عمل کنین؟... ما این سوالا رو با نتیجه گیری های همیشگی جواب میدادیم اما حقیقت اینه که خودمونم نمیدونم. شاید کنایه آمیز به نظر برسه اما به نظرم همینکه جواب این سوالا رو نمیدونیم، دلیل قدرتِ بی تی اسه. همونطور که گفتم، خودمونم هنوز دقیق نمیدونیم. نمیدونیم چرا انقدر بازخورد خوب دریافت کردیم، که به این معنیه که نمیدونیم کارایی که میکنیم در آینده ممکنه چجوری بشن و چطور به یاد آورده بشن. چقدر وزنو داریم با خودمون حمل میکنیم، چرا تونستیم این همه عشق و علاقه دریافت کنیم... حقیقتش نمیدونیم. و شاید عجیب به نظر بیاد اما به نظرم بهتره که ندونیم. به نظرم فقط باید از موسیقی، اجرا، اعضا و طرفدارامون قدردانی کنیم. هر روز -مهم نیست وقت خوابه یا بیدار شدن- ما روزمونو با قدردانی از هم تموم میکنیم. این راه، راهِ طولانی ای بود که حتی اگه یه قدمشم از دست میدادیم سقوط میکردیم اما با اعتماد به همدیگه، تلاش و کمک از خیلیای دیگه، خوشبختانه تونستیم تا اینجا بالا بیایم.
بخاطر هوای امروز متشکرم، بخاطر آسمون امروز متشکرم، بخاطر این ابرای تیره متشکرم. بخاطر بارونی که میباره، بخاطر دوستا و خانوادم متشکرم. بخاطر مردمی که دوستم دارن متشکرم. باید حسش کنم... اگه از اولش میدونستیم راهی که داریم شروع میکنیم چقدر ممکنه سخت باشه، احتمالا همون دوران کارآموزی فرار میکردیم و یه جایی تو این دنیا قایم میشدیم. و شاید اصلا از همون اولش جوری این کارو شروع نمیکردیم که انگار اصلا تو تاریخ وجود نداشته. اگه اینجوری میشد زندگی من الان نمیتونست اینجوری باشه. میتونست؟ بخاطر همین متشکرم. متاسف و متشکرم. برای خودم، برای دنیا و مردم. قلبم مثل همیشست... مهم نیست دنیا مارو تو چه موقعیتی قرار بده، من بازم میخوام با همون دید همیشگی به دنیا نگاه کنم. شما منو روی شونه هاتون میذارین و یه دنیای دیگه رو بهم نشون میدین و گاهی اوقات منم همین کارو میکنم. فوق العاده نیست؟ چون درک کردن (Understand) از دو کلمه ی Under و Stand تشکیل میشه
و چون ما هممون مثل همیم، خوشحال و ناراحت میشیم، میترسیم و به ترسمون غلبه میکنیم، میخندیم و گریه میکنیم. حس میکنم راهی که از این به بعد قراره توش قدم برداریم یه دنیای کاملا متفاوته، یه دنیای جدید.
الان مهم نیست چه اتفاقی بیفته، ما بازم میتونیم رو پای خودمون وایسیم. میخوام هممون شاهدِ این باشیم که به کجاها میتونیم برسیم. نمیخوام به این فکر کنم که تا کجا میتونیم پرواز کنیم، همین که بدونم کنار هم چه چیزاییو به دست میاریم کافیه. یه جورایِ مبهمی مطمئنم که تو آینده میتونیم کارای زیادی، فراتر از حد تصورمون انجام بدیم. قبلا فکر میکردم این حس مبهم خوب نیست اما الان حس میکنم دیگه هیچ ابهامی تو دنیا وجود نداره که بتونه به این اندازه خوش آیند و خواستنی باشه. آره این دسانگه، من همیشه میخواستمش اما فقط در حد رویایی بود که نمیتونست به واقعیت تبدیل شه. ممنونم که کنار هم به واقعیت تبدیلش کردین. و به لطف شما هر روز میتونم بفهمم چه آدمیم.
دیروز تنها داشتم کنار رودخونه قدم میزدم و یهویی باد شدیدی وزید و باعث شد تمام برگای خشک شده ی روی درختا رو زمین ریخته شن. این باعث شد به بچگیام فکر کنم که برگای قرمز خشک شده رو لای خاطراتمون میذاشتیم و برای دوستای با ارزشمون میفرستادیم. این روزایِ منم همینجوریه. فکر میکنم شما هم حداقل یه برگ قرمز توی دلتون دارین... پس بیاین بریم و ببینیم چجور آدمی هستیم و گنجینش کنیم.
و بخاطر امروز ممنونم، امروز روزِ فوق العاده ایه.
*این متن خیلی خفنه یه مدت به احترام لیدرمون عکسشو میذارم پروفم
آپدیت فن کافه ی رپ مانستر :
"بی تی اس دسانگ گرفتن. آلبوم سالِ ملون میوزیک آواردز و آرتیست سالِ ماما. باور نکردنیه. نمیدونم اخیرا چند بار با این اتفاقات باورنکردنی مواجه شدیم. همونطور که همیشه میگم، حس مبهم ولی خوبی دارم، جوری که نمیدونم این رویاست یا واقعیت. بارها به خودم قول دادم به اسم و عنوان اهمیت ندم اما دسانگ... عنوان دسانگِ 'آرتیست سال' تاثیر خودشو روی من گذاشته. قبلا یا حتی الان، ازمون میپرسیدن قدرت بی تی اس چیه؟ این همه جذبه از کجا میاد؟ چجوری تونستین انقدر خوب عمل کنین؟... ما این سوالا رو با نتیجه گیری های همیشگی جواب میدادیم اما حقیقت اینه که خودمونم نمیدونم. شاید کنایه آمیز به نظر برسه اما به نظرم همینکه جواب این سوالا رو نمیدونیم، دلیل قدرتِ بی تی اسه. همونطور که گفتم، خودمونم هنوز دقیق نمیدونیم. نمیدونیم چرا انقدر بازخورد خوب دریافت کردیم، که به این معنیه که نمیدونیم کارایی که میکنیم در آینده ممکنه چجوری بشن و چطور به یاد آورده بشن. چقدر وزنو داریم با خودمون حمل میکنیم، چرا تونستیم این همه عشق و علاقه دریافت کنیم... حقیقتش نمیدونیم. و شاید عجیب به نظر بیاد اما به نظرم بهتره که ندونیم. به نظرم فقط باید از موسیقی، اجرا، اعضا و طرفدارامون قدردانی کنیم. هر روز -مهم نیست وقت خوابه یا بیدار شدن- ما روزمونو با قدردانی از هم تموم میکنیم. این راه، راهِ طولانی ای بود که حتی اگه یه قدمشم از دست میدادیم سقوط میکردیم اما با اعتماد به همدیگه، تلاش و کمک از خیلیای دیگه، خوشبختانه تونستیم تا اینجا بالا بیایم.
بخاطر هوای امروز متشکرم، بخاطر آسمون امروز متشکرم، بخاطر این ابرای تیره متشکرم. بخاطر بارونی که میباره، بخاطر دوستا و خانوادم متشکرم. بخاطر مردمی که دوستم دارن متشکرم. باید حسش کنم... اگه از اولش میدونستیم راهی که داریم شروع میکنیم چقدر ممکنه سخت باشه، احتمالا همون دوران کارآموزی فرار میکردیم و یه جایی تو این دنیا قایم میشدیم. و شاید اصلا از همون اولش جوری این کارو شروع نمیکردیم که انگار اصلا تو تاریخ وجود نداشته. اگه اینجوری میشد زندگی من الان نمیتونست اینجوری باشه. میتونست؟ بخاطر همین متشکرم. متاسف و متشکرم. برای خودم، برای دنیا و مردم. قلبم مثل همیشست... مهم نیست دنیا مارو تو چه موقعیتی قرار بده، من بازم میخوام با همون دید همیشگی به دنیا نگاه کنم. شما منو روی شونه هاتون میذارین و یه دنیای دیگه رو بهم نشون میدین و گاهی اوقات منم همین کارو میکنم. فوق العاده نیست؟ چون درک کردن (Understand) از دو کلمه ی Under و Stand تشکیل میشه
و چون ما هممون مثل همیم، خوشحال و ناراحت میشیم، میترسیم و به ترسمون غلبه میکنیم، میخندیم و گریه میکنیم. حس میکنم راهی که از این به بعد قراره توش قدم برداریم یه دنیای کاملا متفاوته، یه دنیای جدید.
الان مهم نیست چه اتفاقی بیفته، ما بازم میتونیم رو پای خودمون وایسیم. میخوام هممون شاهدِ این باشیم که به کجاها میتونیم برسیم. نمیخوام به این فکر کنم که تا کجا میتونیم پرواز کنیم، همین که بدونم کنار هم چه چیزاییو به دست میاریم کافیه. یه جورایِ مبهمی مطمئنم که تو آینده میتونیم کارای زیادی، فراتر از حد تصورمون انجام بدیم. قبلا فکر میکردم این حس مبهم خوب نیست اما الان حس میکنم دیگه هیچ ابهامی تو دنیا وجود نداره که بتونه به این اندازه خوش آیند و خواستنی باشه. آره این دسانگه، من همیشه میخواستمش اما فقط در حد رویایی بود که نمیتونست به واقعیت تبدیل شه. ممنونم که کنار هم به واقعیت تبدیلش کردین. و به لطف شما هر روز میتونم بفهمم چه آدمیم.
دیروز تنها داشتم کنار رودخونه قدم میزدم و یهویی باد شدیدی وزید و باعث شد تمام برگای خشک شده ی روی درختا رو زمین ریخته شن. این باعث شد به بچگیام فکر کنم که برگای قرمز خشک شده رو لای خاطراتمون میذاشتیم و برای دوستای با ارزشمون میفرستادیم. این روزایِ منم همینجوریه. فکر میکنم شما هم حداقل یه برگ قرمز توی دلتون دارین... پس بیاین بریم و ببینیم چجور آدمی هستیم و گنجینش کنیم.
و بخاطر امروز ممنونم، امروز روزِ فوق العاده ایه.
*این متن خیلی خفنه یه مدت به احترام لیدرمون عکسشو میذارم پروفم
۲۰.۹k
۱۷ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.