Jalal:
Jalal:
هدف زندگی
اگر می خواهی شادمان شوی باید علیه چیزهایی که بدبختی می آفرینند عصیان کنی... اما جامعه از تو می خواهد بدبخت باشی. جامعه به این دلیل علاقه مند است که تو بدبخت باشی که یک شخصیت بدبخت را می توان به هر سو راند. کسی که بدبخت است ازچنان انرژی اندکی برخوردار است که می توان ازاو بهره کشی کرد.
جامعه شیوه ظریفی را در این راه بکار می برد: کودک از نظر روحی اخته می شود. وادار می شود دنباله رو انواع حماقتها شود. همه چیز به او تحمیل می شود، زیرا او ناتوان است. زندگی اش به پدر و مادرش بسته است. می داند که بدون حمایت آنان نمی تواند زنده بماند، بنابراین مجبور است سازش کند.
اندک اندک کار به جایی می کشد که کاملا فراموش می کند بیش از حد سازش کرده است و نمی داند که آزادی چیست و زیبایی آگاه بودن چیست- یک برده تمام عیار شده است. این جامعه تاکنون چنین کرده است... و وقتی می گویم « این جامعه»، منظورم تمامی جوامع دنیاست.
همه آنها یک کار انجام داده اند: روح بشر را نابود کرده اند. من می کوشم تو را دوباره زنده و با روح سازم. می خواهم تو را از گور بیرون کشم.
رهروان من باید عصیانگر، باهوش و آگاه باشند تا بتوانند به شادمانی دست یابند. اقدام به خطر کن تا شاد شوی، زیرا هیچ چیزی باارزش تر ازشادمانی نیست. بگذار شادمانی تنها هدف زندگی تو باشد. همه چیز دیگر بی اهمیت و بی ارزش است.
😉
هدف زندگی
اگر می خواهی شادمان شوی باید علیه چیزهایی که بدبختی می آفرینند عصیان کنی... اما جامعه از تو می خواهد بدبخت باشی. جامعه به این دلیل علاقه مند است که تو بدبخت باشی که یک شخصیت بدبخت را می توان به هر سو راند. کسی که بدبخت است ازچنان انرژی اندکی برخوردار است که می توان ازاو بهره کشی کرد.
جامعه شیوه ظریفی را در این راه بکار می برد: کودک از نظر روحی اخته می شود. وادار می شود دنباله رو انواع حماقتها شود. همه چیز به او تحمیل می شود، زیرا او ناتوان است. زندگی اش به پدر و مادرش بسته است. می داند که بدون حمایت آنان نمی تواند زنده بماند، بنابراین مجبور است سازش کند.
اندک اندک کار به جایی می کشد که کاملا فراموش می کند بیش از حد سازش کرده است و نمی داند که آزادی چیست و زیبایی آگاه بودن چیست- یک برده تمام عیار شده است. این جامعه تاکنون چنین کرده است... و وقتی می گویم « این جامعه»، منظورم تمامی جوامع دنیاست.
همه آنها یک کار انجام داده اند: روح بشر را نابود کرده اند. من می کوشم تو را دوباره زنده و با روح سازم. می خواهم تو را از گور بیرون کشم.
رهروان من باید عصیانگر، باهوش و آگاه باشند تا بتوانند به شادمانی دست یابند. اقدام به خطر کن تا شاد شوی، زیرا هیچ چیزی باارزش تر ازشادمانی نیست. بگذار شادمانی تنها هدف زندگی تو باشد. همه چیز دیگر بی اهمیت و بی ارزش است.
😉
۱.۸k
۱۶ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.