شب است....
شب است....
شب اخر...!!!!👍 ❤ ️
فردا دیگر تو میروی..
تو را دوست داشتم..
شب هایت را..
عصر هایت...
وغروب هایت را...!!!👍
وامشب ...
شب اخر است..
و تو را با تمام وجودم به اغوش می کشم...!!!👍
همیشه برایم دل کندن ..
از جان کندن هم سخت تر است....!!''!👍 ❤ ️
اما گریزی نیست..
وصل ها سرانجام فصل
می شوند....
گاهی رفتن را با همه ی سختی ها و تلخی هایش باید پذیرفت....!!'
شب اخر...
عکس های تنهایی ات را قاب می گیرم..
خداحافظ....
تورا با همه ی برف ها و باران هایت تنها می گذارم..
تورا باهمه ستاره ها و دلتنگی هایت...
با دشت ها و رودخانه هایت تنها می گذارم...
فردا دیگر...
پارسال می شوی...
چه.شبها و غروب ها که همراهم بودی...!!!!؟؟👍 ❤ ️
چه راز ها که در سینه داری و رفتی....
خیلی ها بخاک رفتند..
خیلی ها بخواب...!!!👍 ❤ ️
ومن چقدر پشت پنجره دلتنگی هایم نوشتم...
در پناه تو...
درسایه ی تو...
به ارزو هایم نرسیدم...
ای پارسال....!!!!!👍 ❤ ️
اما فرامو ش ت نمی کنم..
دوست ت خواهم داشت..
و با اسب تنهایی هایم...
دوباره به ابها خواهم زد.....!!!!👍 👍 ❤ ️
مرا ببخش ..
پارسال...
دوست ت داشتم...
تقویم را از دیوار جدا میکنم....
و عکس تنهایی ات را..
دوباره قاب می گیرم....
مرا ببخش...
فراموش ت نمی کنم...👍 ❤ ️
شب اخر... زمستان نودوپنج.
شب اخر...!!!!👍 ❤ ️
فردا دیگر تو میروی..
تو را دوست داشتم..
شب هایت را..
عصر هایت...
وغروب هایت را...!!!👍
وامشب ...
شب اخر است..
و تو را با تمام وجودم به اغوش می کشم...!!!👍
همیشه برایم دل کندن ..
از جان کندن هم سخت تر است....!!''!👍 ❤ ️
اما گریزی نیست..
وصل ها سرانجام فصل
می شوند....
گاهی رفتن را با همه ی سختی ها و تلخی هایش باید پذیرفت....!!'
شب اخر...
عکس های تنهایی ات را قاب می گیرم..
خداحافظ....
تورا با همه ی برف ها و باران هایت تنها می گذارم..
تورا باهمه ستاره ها و دلتنگی هایت...
با دشت ها و رودخانه هایت تنها می گذارم...
فردا دیگر...
پارسال می شوی...
چه.شبها و غروب ها که همراهم بودی...!!!!؟؟👍 ❤ ️
چه راز ها که در سینه داری و رفتی....
خیلی ها بخاک رفتند..
خیلی ها بخواب...!!!👍 ❤ ️
ومن چقدر پشت پنجره دلتنگی هایم نوشتم...
در پناه تو...
درسایه ی تو...
به ارزو هایم نرسیدم...
ای پارسال....!!!!!👍 ❤ ️
اما فرامو ش ت نمی کنم..
دوست ت خواهم داشت..
و با اسب تنهایی هایم...
دوباره به ابها خواهم زد.....!!!!👍 👍 ❤ ️
مرا ببخش ..
پارسال...
دوست ت داشتم...
تقویم را از دیوار جدا میکنم....
و عکس تنهایی ات را..
دوباره قاب می گیرم....
مرا ببخش...
فراموش ت نمی کنم...👍 ❤ ️
شب اخر... زمستان نودوپنج.
۵.۶k
۲۹ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.