حتما حتما بخوانید ...... عاقبت دوستی دختر و پسر .........
حتما حتما بخوانید ...... عاقبت دوستی دختر و پسر ..........
اقای مهدی دانشمند می گفت:
یه اقای مهندس 44 ساله با یک خانم دکتر 37 ساله – 20 سال بود که زندگی کرده بودند حالا خانم دکتر با داشتن چهار تا بچه با پسری دیگه رفیق شده بود و می خواست با او ازدواج کنه.
گفتم: خانم دکتر خجالت بکش – دست بردار
گفت: عشق دیگه – کاریش نمیشه کرد
گفتم: بچه هاتو چیکار می کنی ؟
گفت: از رو جنازشون میگذرم !!!
کارشون که به طلاق و طلاق کشی رسیده بود – یه روز اقای مهندس امده بود مسجد و به من گفت: این چیزهایی را که میگم برای جوانها بگو تا درس بگیرند
اقای مهندس نامه ای را از کیفش دراورد و گفت:
این نامه را اون موقع ها همون دختر جلوی پای من انداخت و من باهاش دوست شدم و ازدواج کردم
من چون زنم را با دوستی و نامه نگاری تو خیابون پیدا کردم – با دوستی و با نامه نگاری با یکی دیگه از دستش دادم
اقای مهدی دانشمند می گفت:
یه اقای مهندس 44 ساله با یک خانم دکتر 37 ساله – 20 سال بود که زندگی کرده بودند حالا خانم دکتر با داشتن چهار تا بچه با پسری دیگه رفیق شده بود و می خواست با او ازدواج کنه.
گفتم: خانم دکتر خجالت بکش – دست بردار
گفت: عشق دیگه – کاریش نمیشه کرد
گفتم: بچه هاتو چیکار می کنی ؟
گفت: از رو جنازشون میگذرم !!!
کارشون که به طلاق و طلاق کشی رسیده بود – یه روز اقای مهندس امده بود مسجد و به من گفت: این چیزهایی را که میگم برای جوانها بگو تا درس بگیرند
اقای مهندس نامه ای را از کیفش دراورد و گفت:
این نامه را اون موقع ها همون دختر جلوی پای من انداخت و من باهاش دوست شدم و ازدواج کردم
من چون زنم را با دوستی و نامه نگاری تو خیابون پیدا کردم – با دوستی و با نامه نگاری با یکی دیگه از دستش دادم
۹.۰k
۰۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.