تو برده نیستی
#تو_برده_نیستی
پارت2
به کریس نگاه کردمو گفتم- نوبت توام میرسه.
کریس- هه باش به خواهرت بگو خودش بیاد انتقامشو بگیره.
طنابارو از دور پسره باز کردمو روبه روش ایستادم.
بلند شد ولی سرش پایین بود.
موهاشو کشیدمو دنبال خودم کشیدمش
کریس- کای
بهش نگاه کردم
یه شلاق به سمتم پرت کردو منم رو هوا گرفتمش.
احساس سوزش روی پوستم بهم فهموند که شلاق خارداره.
کریس- ازش استفاده کن
- برمیگردم.
سریع پسررو پرت کردم تو ماشینو گاز دادم.
5دقیقه ای رسیدم خونه
به محض ورودم به خونه سرشو محکم کوبیدم به دیوار
چانیول- ممنون ارباب
قیافش درهم بود.
خوبه درد بکشید.
دردی که خواهرم کشیدرو درک کنید.
وارد اتاقم شدمو پرتش کردم روی تخت.
با شلاق اولین ضربرو زدم.
با ناله گفت- ممنونم ارباب
- اون عوضی...
ضربه دوم
باید میمرددددددددد
ضربه سومو محکم تر زدم.
چانیول- اخخخخخ مرسی ارباب.
با صدای باز شدن در بیخیال ضربه بعدی شدمو به اون مزاحم نگاه کردم.
- میو...نگ
میونگ هی- تو داری چیکار میکنی؟
به سمتم اومد.
با سیلیی که توی گوشم زدو سرجام خشک شدم.
میونگ هی- کای این چه کاریه؟
- اون کریس....
انگشتشو به علامت سکوت روی لبام گذاشتو گفت- اسم اونو پیش من نیار
به اشک جمع شده توی چشماش نگاه کردم.
- میونگ انتقامتو میگیرم
میونگ هی- اگه کسی قرار باشه تنبیه شه اون منم. من خریت کردمو رفتم اونجا.
- تو نمیدونستی
به شلاق اشاره کردو گفت- من تنبیه کن. من ابروتو بردم. من ابرومو لکه دار کردم. من رفتم به اون بار لعنتی. منو بزن
شلاق به سمت دیوار پرت کردمو محکم چونشو گرفتم و به چشماش خیره شدم.
- میونگ این تقصیر تو نیست تو نمیدونستی که اون عوضی چنین قصدی داره...
دستمو پس زدو به چانیول نگاه کرد.
میونگ هی- بلند شو...
چانیول به من نگاه کردو و من به میونگ.
- چی؟
میونگ هی اینبار داد زد- بلند شوو
با صدای دادش چانیول از جاش پرید.
میونگ هی:
به کای نگاه کردم
- من اونو میبرم.
کای با تعجب گفت- کجا؟
- خونه ی خودم.
کای- چی داری میگی..
به سمت پسره رفتمو دستشو گرفتمو دنبال خودم کشوندمش.
به محض خروج از عمارت نقش راحتی کشیدم.
باورم نمیشه کای اینکارو کرده باشه.
کای،برده؟
به پسر اشاره کردم که سوار شه و بعدشم خودم سوار شدم.
- حرکت کن.
چانیول:
به دختر نگاه کردم.
واقعا قیافه ی فوق العاده ای داشت.
قبل از اینکه بهم نگاه کنه سرمو انداختم پایین.
اون ارباب جدیدمه اگه بفهمه بهش نگاه کردم چشمامو در میاره.
پارت2
به کریس نگاه کردمو گفتم- نوبت توام میرسه.
کریس- هه باش به خواهرت بگو خودش بیاد انتقامشو بگیره.
طنابارو از دور پسره باز کردمو روبه روش ایستادم.
بلند شد ولی سرش پایین بود.
موهاشو کشیدمو دنبال خودم کشیدمش
کریس- کای
بهش نگاه کردم
یه شلاق به سمتم پرت کردو منم رو هوا گرفتمش.
احساس سوزش روی پوستم بهم فهموند که شلاق خارداره.
کریس- ازش استفاده کن
- برمیگردم.
سریع پسررو پرت کردم تو ماشینو گاز دادم.
5دقیقه ای رسیدم خونه
به محض ورودم به خونه سرشو محکم کوبیدم به دیوار
چانیول- ممنون ارباب
قیافش درهم بود.
خوبه درد بکشید.
دردی که خواهرم کشیدرو درک کنید.
وارد اتاقم شدمو پرتش کردم روی تخت.
با شلاق اولین ضربرو زدم.
با ناله گفت- ممنونم ارباب
- اون عوضی...
ضربه دوم
باید میمرددددددددد
ضربه سومو محکم تر زدم.
چانیول- اخخخخخ مرسی ارباب.
با صدای باز شدن در بیخیال ضربه بعدی شدمو به اون مزاحم نگاه کردم.
- میو...نگ
میونگ هی- تو داری چیکار میکنی؟
به سمتم اومد.
با سیلیی که توی گوشم زدو سرجام خشک شدم.
میونگ هی- کای این چه کاریه؟
- اون کریس....
انگشتشو به علامت سکوت روی لبام گذاشتو گفت- اسم اونو پیش من نیار
به اشک جمع شده توی چشماش نگاه کردم.
- میونگ انتقامتو میگیرم
میونگ هی- اگه کسی قرار باشه تنبیه شه اون منم. من خریت کردمو رفتم اونجا.
- تو نمیدونستی
به شلاق اشاره کردو گفت- من تنبیه کن. من ابروتو بردم. من ابرومو لکه دار کردم. من رفتم به اون بار لعنتی. منو بزن
شلاق به سمت دیوار پرت کردمو محکم چونشو گرفتم و به چشماش خیره شدم.
- میونگ این تقصیر تو نیست تو نمیدونستی که اون عوضی چنین قصدی داره...
دستمو پس زدو به چانیول نگاه کرد.
میونگ هی- بلند شو...
چانیول به من نگاه کردو و من به میونگ.
- چی؟
میونگ هی اینبار داد زد- بلند شوو
با صدای دادش چانیول از جاش پرید.
میونگ هی:
به کای نگاه کردم
- من اونو میبرم.
کای با تعجب گفت- کجا؟
- خونه ی خودم.
کای- چی داری میگی..
به سمت پسره رفتمو دستشو گرفتمو دنبال خودم کشوندمش.
به محض خروج از عمارت نقش راحتی کشیدم.
باورم نمیشه کای اینکارو کرده باشه.
کای،برده؟
به پسر اشاره کردم که سوار شه و بعدشم خودم سوار شدم.
- حرکت کن.
چانیول:
به دختر نگاه کردم.
واقعا قیافه ی فوق العاده ای داشت.
قبل از اینکه بهم نگاه کنه سرمو انداختم پایین.
اون ارباب جدیدمه اگه بفهمه بهش نگاه کردم چشمامو در میاره.
۱۵.۵k
۰۶ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.