مرد به زن نگاه می کند، زن هم به مرد و لبخندی میزند، مرد س
مرد به زن نگاه می کند، زن هم به مرد و لبخندی میزند، مرد سرش را به سمت دیگری می چرخاند. عینکش را بر می دارد، چشمانش را چندباری باز و بسته می کند. دوباره به زن نگاه می کند. زن لبخند زیبائی دارد. رژ قرمزی که به لب زده است دندان های سفیدش را قاب کره است. زن دستش را لابلای موهایش پیچانده است. مرد ناخود آگاه لبخندی گوشه چشمش می نشیند ... به زن خیره شده است. زن هنوز می خندد، موهایش از پشت سر آویزان است، زن سرش را کمی به چپ می چرخاند، آن یکی دستش به پهلویش گیر است. تاپی صورتی به تن دارد،نسیم خنکی از سمت دریا می وزد ...
مرد بلند می شود، آلبوم عکس را می بندد و عصا زنان به سمت آشپزخانه میرود تا برای خود چای بریزد.
زن هنوز می خندد...
مرد بلند می شود، آلبوم عکس را می بندد و عصا زنان به سمت آشپزخانه میرود تا برای خود چای بریزد.
زن هنوز می خندد...
۳.۱k
۲۳ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.