یادم باشد فردا دم صبح جوردیگری
یادم باشد فردا دم صبح جوردیگری
باشم...
بدنگویم به هوا،،به آب،،به زمین...
مهربان باشم بامردم شهرو
فراموش کنم هرچه گذشت
بزدایم غبار غم ودرد را ازخانه ی دلم
بادستمالی ازجنس گذشت...
یادم باشدفردا دم
صبح به نسیم ازسرصدق سلامی بدهم
وبه انگشت نخی خواهم بست
تافراموش نگردد فردا...
زندگی شیرین است
زندگی باید کرد
گرچه دیراست ولی کاسه ی آب به پشت سرلبخندبریزم
شاید
بسلامت
زسفر
برگردد....
(فریدون مشیری)
باشم...
بدنگویم به هوا،،به آب،،به زمین...
مهربان باشم بامردم شهرو
فراموش کنم هرچه گذشت
بزدایم غبار غم ودرد را ازخانه ی دلم
بادستمالی ازجنس گذشت...
یادم باشدفردا دم
صبح به نسیم ازسرصدق سلامی بدهم
وبه انگشت نخی خواهم بست
تافراموش نگردد فردا...
زندگی شیرین است
زندگی باید کرد
گرچه دیراست ولی کاسه ی آب به پشت سرلبخندبریزم
شاید
بسلامت
زسفر
برگردد....
(فریدون مشیری)
۱.۳k
۲۴ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.