خواب را از چشمانم میگیرم
خواب را از چشمانم میگیرم
دلهره هایم را به دست باد می سپارم
با تو می باشم!
حتی در شب های دراز و سرد زمستان
حتی اگر صدای وحشت شب،از سقوط ستاره ها ترانه بخواند
ترس و دلهره هایم را بدست باد میسپارم،
تا باد اورا ازین دیار به دیار دور دیگری و در فضای بیکران طبیعت پراگنده و نیست سازد
بگذار!
بگذار تپش های قلب خسته ام ،آرامش با تو بودن را تجربه کند
بگذار نفس هایم، از بوی مشکین تو بر ضمیر خشک وجودم بذر بهار بپاشد
بیا!
بیا و صدای روح بخش ات را به طربستان وجودم زمزمه کن
بیا و بر این رویای آبی من جان ببخش
تا چون آب دریاچه ها، از چشمه ی وجودم سرازیر شده و باشورو اشتیاق دنیای سبزه هارا عبور کنم
چون نسیم سحر،لبخند بر لبان گل ها و سبزه ها
جاری کنم
فقط نگاه گرم تو، فانوس جست و خیز این دریای غریب است
- مهدی نواندیش
دلهره هایم را به دست باد می سپارم
با تو می باشم!
حتی در شب های دراز و سرد زمستان
حتی اگر صدای وحشت شب،از سقوط ستاره ها ترانه بخواند
ترس و دلهره هایم را بدست باد میسپارم،
تا باد اورا ازین دیار به دیار دور دیگری و در فضای بیکران طبیعت پراگنده و نیست سازد
بگذار!
بگذار تپش های قلب خسته ام ،آرامش با تو بودن را تجربه کند
بگذار نفس هایم، از بوی مشکین تو بر ضمیر خشک وجودم بذر بهار بپاشد
بیا!
بیا و صدای روح بخش ات را به طربستان وجودم زمزمه کن
بیا و بر این رویای آبی من جان ببخش
تا چون آب دریاچه ها، از چشمه ی وجودم سرازیر شده و باشورو اشتیاق دنیای سبزه هارا عبور کنم
چون نسیم سحر،لبخند بر لبان گل ها و سبزه ها
جاری کنم
فقط نگاه گرم تو، فانوس جست و خیز این دریای غریب است
- مهدی نواندیش
۳.۲k
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.