ظهری داشتم کیبورد و درستش میکردم .
ظهری داشتم کیبورد و درستش میکردم .
خواهر زادم پنج سالشه اومد کنارم ازم می پرسه : این چیه ؟
می گم : کیبورد
می گه : من نبردم !
می گم : کیبورد !
می گه : من نبردم !!
می گم : عزیز دلم کیبورد
با گریه پا شد رفت پیش مامانش میگه : مامان بخدا من نبردم ...
یعنی کیبوردو کوبوندم تو سرم !
مامانم اومده میگه : صدای چی بود ؟
میگم : کیبورد
مامانم میگه : بس کن دیگه خجالت بکش نه اون بچه برده ، نه من ، نه کس دیگه ای ! خودت گمش کردی ! تو همین اتاقه ! پاشو خوب بگرد !!!
هیچی دیگه از ظهر تا حالا یه تیم تجسس حرفه ای دارن دنبالش میگردن :d
خواهر زادم پنج سالشه اومد کنارم ازم می پرسه : این چیه ؟
می گم : کیبورد
می گه : من نبردم !
می گم : کیبورد !
می گه : من نبردم !!
می گم : عزیز دلم کیبورد
با گریه پا شد رفت پیش مامانش میگه : مامان بخدا من نبردم ...
یعنی کیبوردو کوبوندم تو سرم !
مامانم اومده میگه : صدای چی بود ؟
میگم : کیبورد
مامانم میگه : بس کن دیگه خجالت بکش نه اون بچه برده ، نه من ، نه کس دیگه ای ! خودت گمش کردی ! تو همین اتاقه ! پاشو خوب بگرد !!!
هیچی دیگه از ظهر تا حالا یه تیم تجسس حرفه ای دارن دنبالش میگردن :d
۷.۲k
۲۸ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.