قسمت بیسو سه رمان آوازه زیره آب
قسمت بیسو سه رمان آوازه زیره آب
-چی؟
-واقعن نشنیدی چی گفتم؟
-چرا شنیدم...ولی..بابا؟
فقط تو چشمام نگا کرد و چیزی نگفت
-تو هم باور نداری من بیگناهم نه؟ عاقااا من کاری نکردممم!! به ابلفضل کاری نکردم!! به شاهچراغ نکردم...کاره من نیس!! نییییست!! بفهمین دیه!!
چیزی نگفت..رفتم تو اتاقمو بدونه دستکش اونقد تو کیسه بوکسم مشت زدم ک جفت مشتام خون اومدن..خونشونو شستم و خیلی کلافه رفتم نشستم رو تخت..سرمو بینه دستام فشار داد..چرا اینجوری شد؟ من ک کاری نکردم خیلی بی انصافیه!! همش تقصیره اون ج***اس...خدایا تو رو خدا زودتر به دنیا بیاد و ثابت بشه من کاری نکردم..خدای این چه امتحانه کوفته خری ایه؟ شوخیت که نگرفته؟؟ اگه شوخیه واقعن بی مزس...!'' عصر شده بود..از بس ک فک کردم دیوونه شدم لباسامو پوشیدمو از خونه زدم بیرون...همینجور یکم راه رفتم ولی حالم بهتر ک نشد هیچ گوه ترم شد!! برگشتم خونه ساعت 8 و خورده ای بود..بی اهمیت نسبت ب مامان و بابام رفتم تو اتاقمو خودمو الکی با درسام مشغول کردم..ن ب پیش دانشگاهیم ک مثه خرررر درس میخوندم ن ب الانم ک اصن نیگای کتابم هم نمیکنم..ی نیگا ب ساعت کردم اووووف!! ساعت یکه شب بود!! گفتم چرا ایقد گشنمه ها؟!! رفتم از تو یخچال یکم سالاد الویه ماله دیشب برداشتم کردم تو بشقابو بردم تو حیاط رو پله ها نشستم و خوردم...بعدم رفتم دسشویی و مسواک و کلن سایره کارا و خوابیدم..فرداش ک از دانشگاه اومدم ناهار نخوردم و رفتم مستقیم واسه خواب...ولی گشنم بود و خوابم نمیبرد!! بالاخره خوابیدم و عصر ک بیدار شدم رقتم غذا از رو گاز برداشتم و سرد سردی خوردم...حوصلم پوکید..کاش مهدی دانشگاش تموم شه زودتر بیاد شیراز...حوصلم پوکید عامو...رفتم نشستم رو مبل و تلوزیونو روشن کردم...زدم منوتو یهو بابام از تو اتاق اومد بیرون و گف
-صداشو کم کو...خوابیدیما!!
بد نگفت ولی نمیدونم چرا بهم برخورد...کلن بعد از دیروز سره سفره ی ناهار سمته بابامم جبهه گرفتم..تلوزیونو خاموش کردم ول کردم رفتم تو اتاق درم بستم.. گف
-چته مثه خررر رفتار میکنی؟؟؟ به اسبه شاه گفتم یابو؟؟؟
اهمیت ندادم ولی بازم یکم اعصابم خورد شده بود...گوشیم درآوردم و آهنگه گیتار کولی از جی جی و سیجل و نسیم رو گذاشتم...بعدم آهنگه پست دست از ویلسون و هیدن و ام جی از آلبومه بزرگ گذاشتم..خدایی حیفه گروه زدبازی باشه که از هم پاچید ولی خو اینم از مشکلاته رپه فارسه که همشون عادت دارن فقط با هم دعوا
-چی؟
-واقعن نشنیدی چی گفتم؟
-چرا شنیدم...ولی..بابا؟
فقط تو چشمام نگا کرد و چیزی نگفت
-تو هم باور نداری من بیگناهم نه؟ عاقااا من کاری نکردممم!! به ابلفضل کاری نکردم!! به شاهچراغ نکردم...کاره من نیس!! نییییست!! بفهمین دیه!!
چیزی نگفت..رفتم تو اتاقمو بدونه دستکش اونقد تو کیسه بوکسم مشت زدم ک جفت مشتام خون اومدن..خونشونو شستم و خیلی کلافه رفتم نشستم رو تخت..سرمو بینه دستام فشار داد..چرا اینجوری شد؟ من ک کاری نکردم خیلی بی انصافیه!! همش تقصیره اون ج***اس...خدایا تو رو خدا زودتر به دنیا بیاد و ثابت بشه من کاری نکردم..خدای این چه امتحانه کوفته خری ایه؟ شوخیت که نگرفته؟؟ اگه شوخیه واقعن بی مزس...!'' عصر شده بود..از بس ک فک کردم دیوونه شدم لباسامو پوشیدمو از خونه زدم بیرون...همینجور یکم راه رفتم ولی حالم بهتر ک نشد هیچ گوه ترم شد!! برگشتم خونه ساعت 8 و خورده ای بود..بی اهمیت نسبت ب مامان و بابام رفتم تو اتاقمو خودمو الکی با درسام مشغول کردم..ن ب پیش دانشگاهیم ک مثه خرررر درس میخوندم ن ب الانم ک اصن نیگای کتابم هم نمیکنم..ی نیگا ب ساعت کردم اووووف!! ساعت یکه شب بود!! گفتم چرا ایقد گشنمه ها؟!! رفتم از تو یخچال یکم سالاد الویه ماله دیشب برداشتم کردم تو بشقابو بردم تو حیاط رو پله ها نشستم و خوردم...بعدم رفتم دسشویی و مسواک و کلن سایره کارا و خوابیدم..فرداش ک از دانشگاه اومدم ناهار نخوردم و رفتم مستقیم واسه خواب...ولی گشنم بود و خوابم نمیبرد!! بالاخره خوابیدم و عصر ک بیدار شدم رقتم غذا از رو گاز برداشتم و سرد سردی خوردم...حوصلم پوکید..کاش مهدی دانشگاش تموم شه زودتر بیاد شیراز...حوصلم پوکید عامو...رفتم نشستم رو مبل و تلوزیونو روشن کردم...زدم منوتو یهو بابام از تو اتاق اومد بیرون و گف
-صداشو کم کو...خوابیدیما!!
بد نگفت ولی نمیدونم چرا بهم برخورد...کلن بعد از دیروز سره سفره ی ناهار سمته بابامم جبهه گرفتم..تلوزیونو خاموش کردم ول کردم رفتم تو اتاق درم بستم.. گف
-چته مثه خررر رفتار میکنی؟؟؟ به اسبه شاه گفتم یابو؟؟؟
اهمیت ندادم ولی بازم یکم اعصابم خورد شده بود...گوشیم درآوردم و آهنگه گیتار کولی از جی جی و سیجل و نسیم رو گذاشتم...بعدم آهنگه پست دست از ویلسون و هیدن و ام جی از آلبومه بزرگ گذاشتم..خدایی حیفه گروه زدبازی باشه که از هم پاچید ولی خو اینم از مشکلاته رپه فارسه که همشون عادت دارن فقط با هم دعوا
۷.۳k
۰۴ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.