تلخ نوشت
#تلخ نوشت
تو که رفتی من پشتِ سرت دندان هایم خراب شد...!
مرض قند گرفتم ...
فشار خونی شدم با روزی چندین و چند پاکت قرص...
میخندی؟!
بگذار ادامه اش را تعریف کنم
آن وقت اگر گریه نکردی مرد نیستم..
خب...کجا بودیم؟!
آها...از امراضِ بدنم میگفتم
از اینکه علاوه بر این ها چشمانم هم سویش رفته...
اعصابم که دیگر معرف حضور است...
میدانی؟!
آدم که فکرش مشغول باشد چای را به جایِ یک قند ؛ ناخوداگاه با یک قندان قند می نوشد..
غذایش شورترین غذای دنیا هم باشد یک جعبه نمک را چاشنی اش می کند...
خرابی دندان هایش هم بعضا با دود ارتباط مستقیم دارد...اما من که اهل دود نبودم....دندان هایم خرابِ فشارِ بغض هایِ زمان های دلتنگیت بود...
خب...!
دیدی تو هم گریه کردی؟!
اگر وقتی میرفتی هم اجازه میدادی آینده ای را که اکنون به آن دچار شده ام ، برایت روشن کنم...قطعا گریه می کردی..گریه که میکردی
دلت به رحم می آمد ،
نمیرفتی....!
کافیست...
"هنوز هم تحملِ دیدنِ اشک هایت را ندارم....."
تو که رفتی من پشتِ سرت دندان هایم خراب شد...!
مرض قند گرفتم ...
فشار خونی شدم با روزی چندین و چند پاکت قرص...
میخندی؟!
بگذار ادامه اش را تعریف کنم
آن وقت اگر گریه نکردی مرد نیستم..
خب...کجا بودیم؟!
آها...از امراضِ بدنم میگفتم
از اینکه علاوه بر این ها چشمانم هم سویش رفته...
اعصابم که دیگر معرف حضور است...
میدانی؟!
آدم که فکرش مشغول باشد چای را به جایِ یک قند ؛ ناخوداگاه با یک قندان قند می نوشد..
غذایش شورترین غذای دنیا هم باشد یک جعبه نمک را چاشنی اش می کند...
خرابی دندان هایش هم بعضا با دود ارتباط مستقیم دارد...اما من که اهل دود نبودم....دندان هایم خرابِ فشارِ بغض هایِ زمان های دلتنگیت بود...
خب...!
دیدی تو هم گریه کردی؟!
اگر وقتی میرفتی هم اجازه میدادی آینده ای را که اکنون به آن دچار شده ام ، برایت روشن کنم...قطعا گریه می کردی..گریه که میکردی
دلت به رحم می آمد ،
نمیرفتی....!
کافیست...
"هنوز هم تحملِ دیدنِ اشک هایت را ندارم....."
۱.۳k
۱۷ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.