یه نیمکت تنها ، یه شعله ی خاموش
یه نیمکت تنها ، یه شعله ی خاموش
یه لحظه یک رویا ، من و تو در آغوش
یه یادگار از عشق رو تن درخت بید
یه قصه کوتاه ای وای از این تقدیر
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو بگو توهم بی قراری ، یه لحظه آروم نداری
مثل یه ابر بهاری ، بگو که هر شب می باری
بگو دلت برام تنگ شده
همون دلی که میگن از سنگ شده
بگو دیگه طاقت نداری
اشک توی چشمام بیاری
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو...
یه لحظه یک رویا ، من و تو در آغوش
یه یادگار از عشق رو تن درخت بید
یه قصه کوتاه ای وای از این تقدیر
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو بگو توهم بی قراری ، یه لحظه آروم نداری
مثل یه ابر بهاری ، بگو که هر شب می باری
بگو دلت برام تنگ شده
همون دلی که میگن از سنگ شده
بگو دیگه طاقت نداری
اشک توی چشمام بیاری
بگو منو کم داری بگو
بگو کمی غم داری بگو...
۶.۸k
۰۷ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.