گوش کن ...
گوش کن ...
مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته ،
هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،
حالم بهتر از این دل خسته نیست ... دلم گرفته ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی
دلم گرفته ، کجایی که به درد دلهایم گوش
کنی نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام
نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگهای زندگی
برگی نیست که از تو ننوشته باشم ،
روزی نیست که از تو نگفته باشم هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم
من آن شانه هایت را می خواهم که پناهم بود همان یک وجب از شانه ات تمام دارایی ام بود من آن دست های گرمت را می خواهم
وقتی دیروز باران بارید
دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگیاش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یادت سخت گریستم
وقتی رفتی سقف این خانه ترک برداشت
وقتی رفتی دل من سخت شکست....
مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته ،
هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،
حالم بهتر از این دل خسته نیست ... دلم گرفته ، کجایی که آرامم کنی ، کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی
دلم گرفته ، کجایی که به درد دلهایم گوش
کنی نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام
نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگهای زندگی
برگی نیست که از تو ننوشته باشم ،
روزی نیست که از تو نگفته باشم هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم
من آن شانه هایت را می خواهم که پناهم بود همان یک وجب از شانه ات تمام دارایی ام بود من آن دست های گرمت را می خواهم
وقتی دیروز باران بارید
دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگیاش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یادت سخت گریستم
وقتی رفتی سقف این خانه ترک برداشت
وقتی رفتی دل من سخت شکست....
۵.۲k
۱۱ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.