برایت می سرایم خاک ایران
برایت می سرایم خاک ایران
تو ای پرورده در خاکت دلیران
؛
تو ای هر ذره خاکت کبریایی
تو ای.....تاریخ ساز آریایی
؛
غم و دردت بجانم ای کهن بوم
بدور از خاک پاکت دشمن شوم
؛
نبینم لحظه ای غم را به رویت
نباشد دست نامحرم به سویت
؛
کجا رفتند آن شیران خاکت..؟
سلحشوران و جانبازان پاکت..؟
؛
چرا از کورش ات؛دیگر اثر نیست؟
ز تاج و تخت شاهانت خبر نیست...؟
؛
چه آمد بر سرت ای تخت جمشید؟
نمیتابی دگر....ای نور خورشید
؛
نشانی دیگر از بابک نداری؛
از آن تازی کش ات؛مزدک نداری؛
؛
بگو با من که فیروزت چه ها شد؟
گنابادی چه شد؟هرمز کجا شد؟
؛
چه شد اندرزهای پاک زرتشت؟
چه افسونی فتاد و عشق را کشت؟
؛
چرا مردم همه در خود شکستند؟
چرا قوم دگر را می پرستند...؟
؛
دریغا گر تو را ویران ببینم؛
کنامت خالی از شیران ببینم؛
؛
دریغ از من اگر بیهوده باشم؛
تو یاری خواهی و آسوده باشم؛
؛
اگر چه نام تو دیگر غریب است؛
گرفتار خرافات و فریب است؛
؛
منم فرزند تو ای مام میهن؛
نشاندم یادتو بر جان وبر تن؛
؛
سرایم شعرها در مدح خاکت؛
که تا جاوید ماند نام پاکت...؛
تو ای پرورده در خاکت دلیران
؛
تو ای هر ذره خاکت کبریایی
تو ای.....تاریخ ساز آریایی
؛
غم و دردت بجانم ای کهن بوم
بدور از خاک پاکت دشمن شوم
؛
نبینم لحظه ای غم را به رویت
نباشد دست نامحرم به سویت
؛
کجا رفتند آن شیران خاکت..؟
سلحشوران و جانبازان پاکت..؟
؛
چرا از کورش ات؛دیگر اثر نیست؟
ز تاج و تخت شاهانت خبر نیست...؟
؛
چه آمد بر سرت ای تخت جمشید؟
نمیتابی دگر....ای نور خورشید
؛
نشانی دیگر از بابک نداری؛
از آن تازی کش ات؛مزدک نداری؛
؛
بگو با من که فیروزت چه ها شد؟
گنابادی چه شد؟هرمز کجا شد؟
؛
چه شد اندرزهای پاک زرتشت؟
چه افسونی فتاد و عشق را کشت؟
؛
چرا مردم همه در خود شکستند؟
چرا قوم دگر را می پرستند...؟
؛
دریغا گر تو را ویران ببینم؛
کنامت خالی از شیران ببینم؛
؛
دریغ از من اگر بیهوده باشم؛
تو یاری خواهی و آسوده باشم؛
؛
اگر چه نام تو دیگر غریب است؛
گرفتار خرافات و فریب است؛
؛
منم فرزند تو ای مام میهن؛
نشاندم یادتو بر جان وبر تن؛
؛
سرایم شعرها در مدح خاکت؛
که تا جاوید ماند نام پاکت...؛
۱.۳k
۱۴ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.